تاریخ انتشار : شنبه 7 خرداد 1401 - 8:28
کد خبر : 13831

آنچه رسانه‌ ها درباره مهاجران افغان به ما نمی‌ گویند

آنچه رسانه‌ ها درباره مهاجران افغان به ما نمی‌ گویند

حضور مهاجران افغانستانی و پیامدهای آن برای کشور ما بیشتر از منظر رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفته و نگاه بسیاری از شهروندان ایرانی به این مساله نیز تحت تاثیر خبرها و نیز برداشت‌های پیرامونی در کنار دیده‌ها و شنیده‌های گذرا است.   مهاجرت و سکونت چند میلیون افغانستانی یکی از واقعیات مربوط به جامعه ایران

حضور مهاجران افغانستانی و پیامدهای آن برای کشور ما بیشتر از منظر رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفته و نگاه بسیاری از شهروندان ایرانی به این مساله نیز تحت تاثیر خبرها و نیز برداشت‌های پیرامونی در کنار دیده‌ها و شنیده‌های گذرا است.

 

مهاجرت و سکونت چند میلیون افغانستانی یکی از واقعیات مربوط به جامعه ایران طی دهه‌های اخیر بوده و هر از چند گاه نیز این پدیده به دلایل مختلف برجسته شده و مورد توجه ویژه رسانه‌ها و مردم قرار گرفته است؛ (حمله تبعه افغان به سه طلبه در حرم امام رضا (ع) در اواسط فروردین و به دنبال آن تهاجم به کنسولگری ایران در هرات و نیز درگیری‌های دوغارون)

 

 

این در حالی است که کمتر به صورت عمقی و از زوایای پژوهشی و علمی به این پدیده نگریسته‌ایم.

 

سابقه مهاجرت افغان‌ها به ایران

 

آمدن افغانستانی‌ها به ایران در تاریخ معاصر روی چندین موج صورت گرفته است؛ از سده ۱۹ میلادی که ناآرامی‌های داخلی ده‌ها هزار نفر از مردم افغانستان را به سمت ایران روانه کرد تا هجوم سیاسی و سپس نظامی کمونیست‌ها به افغانستان که هم‌زمان شد با پیروزی انقلاب اسلامی و گشایش درهای کشورمان به روی آوارگان همسایه شرقی.

 

 

در ادامه و در پی تحولاتی چون جنگ داخلی پس از خروج ارتش شوروی از افغانستان، روی کار آمدن طالبان، حمله آمریکا و بازگشت طالبان که تابستان ۱۴۰۰ توانست بار دیگر حکومت را در دست گیرد، امواج دیگری شکل گرفت و هزاران نفر از افغانستان راهی ایران شدند.

 

فرایند ورود افغان‌ها به ایران طی این سال‌ها فراز و فرود بسیاری داشته است. به عنوان مثال و بر خلاف سال‌های انتهایی دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰، طی سال‌ها ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۶ مرزها بسته بود و مهاجران از طریق غیرقانونی وارد ایران می‌شدند.

 

چند میلیون مهاجر افغانستانی در ایران داریم؟

 

در مورد آمار مهاجران افغانستانی، تازه‌ترین اظهارنظر رسمی مربوط به سخنان وزیر امور خارجه است که به تازگی عدد پنج میلیون نفر را اعلام کرده است؛ عددی که با برآورد رصدخانه مهاجرت ایران همخوانی دارد.

 

اواخر فروردین‌ماه بود که مدیر رصدخانه مهاجرت در گفت‌وگو با «ایرنا» بیان داشت تعداد اتباع افغان به ۴.۵ میلیون نفر رسیده که از میان این جمعیت سه میلیون مهاجر بدون مدرکند.

 

بر اساس برآورد جمعیتی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (The World Factbook)  از جمعیت ۳۸ میلیونی افغانستان نزدیک به ۷۷ درصد می‌توانند به فارسی یا دری سخن بگویند و ۴۸ درصد پشتو و این یعنی حدود سه چهارم مردم کشور همسایه، همزبان ما محسوب می‌شوند.

 

از نظر ترکیب مذهبی هم بیش از ۸۰ درصد سنی برآورد شده‌اند و مابقی اقلیت بزرگ شیعه و اقلیت‌های بسیار کوچک دیگر. در میان شیعیان، هزاره‌ها بزرگترین گروه قومی هستند و اکثر مهاجران به ایران هم طی سال‌های گذشته به طور سنتی هزاره بوده‌اند.  (۱)

 

البته پژوهشی دیگر می‌گوید تاجیک‌ها با حدود ۲۰ درصد و هزاره‌ها با حدود ۱۸.۵ درصد بزرگترین گروه‌های قومی مهاجر به کشورمان بوده‌اند. (۲)

 

از نظر پراکندگی مهاجران در ایران هم باید گفت که مهاجران قانونی طی دهه‌ها مجاز به سکونت و کار در حدود نیمی از استان‌های ایران بوده‌اند و به عبارتی نیمی از کشور با این پدیده به صورت مستقیم آشنا است.

 

مردم افغانستان چرا به ایران مهاجرت می‌کنند و چرا می‌مانند؟

 

پژوهشی که پیش از تسلط مجدد طالبان در فصلنامه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران منتشر شده مهمترین عوامل مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران را در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و جهانی دسته‌بندی کرده و تمرکز خود را بر عوامل داخلی قرار می‌دهد که به شرح زیر است؛

۱- فشار جمعیتی

۲- خشکسالی و قحطی

۳- تعارضات قومی و گروهی و جنگ داخلی

۴- ناامنی

۵- فقدان زیرساخت‌های اجتماعی- اقتصادی

۶- کاهش تولید کشاورزی

۷- سطح نازل درآمدها

۸- ناکارآیی و فروپاشی دستگاه اداری

 

این مقاله درباره دلایل ماندن مهاجران افغانستانی در ایران نیز توضیح می‌دهد در کنار دسترسی به بازار کار، ارتقاء جایگاه زنان به سبب سوادآموزی، سهولت رفت و آمد در مناطق مختلف و …باعث شده تا این مهاجران ایران را به نسبت پاکستان مقصد مطلوب‌تری بدانند یعنی کشوری که سال‌ها بسیاری از افغانستانی‌ها مجبور به گذراندن زندگی در کمپ شده‌اند.

 

در ایران یک افغانستانی شاغل می‌تواند یک خانواده به جا مانده در کشورش را اداره کند. از سوی دیگر باید به حضور کودکان کار مهاجر به ایران اشاره کرد. بر اساس آمار تحقیق یادشده ۶۹ درصد کودکان کار جامعه ایران منشا غیرایرانی دارند و متعلق به جامعه مهاجرانند. (۳)

 

نگاه به افغانستانی‌ها از شهری به شهری متفاوت است

 

اکثر تحقیقاتی که درباره تبعات اجتماعی حضور افغان‌ها در ایران انجام شده دایره بررسی خود را محدود به مناطقی کرده‌اند که این مهاجران در آن حضوری پررنگ داشته اند و نکته قابل تامل اینکه نتایج این بررسی‌ها از منطقه‌ای به منطقه دیگر متفاوت بوده است.

 

پژوهش‌های انتظامی درباره تاثیرات حضور مهاجران افغانستانی در مشهد علاوه بر تاثیرات اقتصادی مانند بروز بیکاری، بر تبعات اجتماعی آن به طور ویژه متمرکز شده و مهمترین این تبعات را بروز نابسامانی‌های خانوادگی با نمودهایی چون تولد کودکان بی‌شناسنامه، ازدواج‌های غیرقانونی و ثبت‌نشده، بی‌بندوباری‌های جنسی، خشونت خانگی، مشکلات بهداشتی نظیر بازگشت ویروس‌های ریشه‌کن‌شده، بزهکاری و ناهنجاری‌های اجتماعی، افسردگی و … دانسته است. (۴)

 

همین دست پژوهش‌ها در شهرستان پیشوا در استان تهران، یافته‌های متفاوتی را نسبت به مشهد برجسته می‌سازد و از بررسی‌های خود نتیجه می‌گیرد اکثر مهاجران افغان افرادی زحمتکش، قابل اعتماد و مثمر ثمر در جامعه میزبان بوده‌اند و اکثریت جامعه میزبان هم قائل به این بوده‌اند که مهاجران تاثیرات اجتماعی و فرهنگی منفی در محل زندگی‌شان نداشته‌اند.

 

پژوهش انتظامی پیشوا با اشاره به آمار ۳۲ نفری شهدای مدافع حرم از میان مهاجران افغانستانی این شهرستان، این یافته را ارائه می‌دهد که حضور اتباع افغانستان آمار بزهکاری را بیش از سطح مورد انتظار بالا نبرده و شاخص آن از جامعه ایرانی کمتر است. با این حال ذهنیت اغلب مردم خلاف آن را بازگو می‌کند. این پژوهش با اتکا به آمار رسمی سال‌های ۹۶ تا ۹۸ می‌گوید مهاجران نسبت به افراد جامعه میزبان ۵۰ درصد کمتر بزهکاری می‌کنند. (۵)

 

 

نمونه دیگر پژوهش در یک محدوده جغرافیای خاص مربوط به محله کشتارگاه یزد بوده که از مناطق حاشیه‌ای و محروم این شهر محسوب می‌شود و در آن اغلب شهروندان کم‌برخوردار در کنار اتباع افغانستانی سال‌ها است زندگی می‌کنند و از دید پژوهشگران در «زیستن در وضعیت پاندولی» را تجربه کرده‌اند.

 

یافته اصلی این پژوهش می‌گوید بین بومی و مهاجر نوعی بازی دوگانه توام با سویه‌های طرد و جذب جریان یافته است. از یک طرف، مهاجران به مثابه «دیگری» و از طریق سکونت در حواشی و نواحی محروم شهر، کارکردهای رفع نیازهای مربوط به امور سطحی را برای افراد بومی ایفا می‌کنند و از این منظر فرد مهاجر حس «من برتر» نزد افراد بومی را  ارضا می‌کند و از سوی دیگر از طریق برجسته کردن تمایزات اجتماعی، فرهنگی و ارزشی در کنش روزمره به جامعه مقصد به برساخت حس عدم‌پذیرش و طرد کمک می‌کند و وضعیتی «برزخی» را رقم می‌زند. این وضعیت در مجموع باعث ایجاد تقابلی اجتماعی و فرهنگی میان بومی‌ها با مهاجران شده و نگاه منفی به آنان را به دنبال داشته است. (۶)

 

بررسی پژوهشی در کاشان نشان می‌دهد جامعه مهاجران از مبدا ویژگی‌هایی را با خود به همراه می‌آورد که در نگرش منفی جامعه مقصد موثر است. بر اساس یافته‌های این پژوهش، در سوی مقابل نیز میان اعضای جامعه مقصد ویژگی‌هایی وجود دارد که شدت و ضعف آن به طور مستقیم بر این نگرش تاثیر می‌گذارد مانند تمایل به حفظ نظام قشربندی نابرابر یعنی احترام به روابط فرودست- فرادست یا نگاه‌های مردسالارانه که معتقد به تمایز جدی میان زنان و مرد است، همچنین ابهام‌گریزی افراد که باعث می‌شود برای گریز از قرار گرفتن در وضعیت جدید، افراد نگاه مثبتی به مهاجران نداشته باشند.(۷)

 

نظیر همین پژوهش برای بررسی «عواطف اجتماعی» افراد جامعه در شهر شیراز نسبت به مهاجران انجام و نتیجه‌گیری شده با افزایش سن، درآمد و تحصیلات این عواطف از منفی به مثبت سوق پیدا می‌کند و  در مقابل عواملی مانند جنسیت بر عواطف اجتماعی چندان تاثیرگذار نیست. به عبارتی دیگر عواطف ایرانیان نسبت به افغانستانی‌های مقیم ایران با تغییر در آگاهی، میزان مراوده، سطح تحصیلات و … تغییر می‌کند. (۸)

 

بسته به این تفاوت‌های رفتاری، مهاجران از کودک تا بزرگسال، کنشگری متفاوتی را در جامعه مقصد برمی‌گزینند. از جمله بر اساس یک پژوهش مشخص شده «بچه افغانی» ۱۲ تا ۱۶ ساله که در تعاملات روزمره با تحقیر و بی‌احترامی مواجه بوده است به منظور اجتناب از برخوردها، «فاصله‌گیری» را به عنوان استراتژی کنش برمی‌گزیند؛ وضعیتی که خود باعث می‌شود در خلاء درک متقابل و تشدید انزوا، در خرده‌فرهنگ‌ها رفتار کج‌روانه و برخی ناهنجاری‌ها شکل بگیرد. (۹)

 

پژوهش‌های جدیدتر نشان می‌دهد که با تغییرات نسلی، استراتژی کنش ممکن است تغییر یابد. مهاجران افغانستانی نسل جدید با توجه به اینکه بسیاری متولد ایرانند متفاوت با نسل‌های گذشته که به طور سنتی انطباق منفعل و سازش فعال را در پیش می‌گرفتند، در رویکرد انطباق فعال و سازش بیش‌فعال به سمت آرزوهای خود پیش می‌روند یا اینکه با جداسازی منفعل، فعال یا بیش‌فعال غم مهاجرت و سرزنش‌های اجتماعی را برمی‌گزینند و با زیستن در بحران هویت اغلب ناخواسته به سمت انزوا می‌روند. (۱۰)

 

عواملی مهم در نگرش منفی به مهاجران افغان در ایران؛ اشتغال و دستمزد

 

تبعات منفی و هزینه‌های حضور مهاجران افغانستانی در ایران نقش مهمی بر نگرش‌های منفی نسبت به آنان در ایران دارد؛ تبعاتی که شامل طیف وسیعی در حوزه‌های گوناگون است از گسترش حاشیه‌نشینی و ایجاد چشم‌انداز نامناسب شهرها، تهدید سازه‌های اجتماعی کشور، افزایش هزینه‌های نظامی و انتظامی، نارضایتی افکار عمومی، ایجاد زمینه فعالیت‌های زیرزمینی و غیرقانونی و پدیده «رمیتنس» (انتقال پول از ایران به افغانستان) تا متهم شدن جمهوری اسلامی به سوءرفتار با مهاجران و نژادپرستی و … . در این میان تغییر فرهنگ کار و پیامدهایی مانند کاهش دستمزد به خصوص در میان نیروی کار غیرماهر موضوعی است که خود به تنهایی قابلیت بررسی جدی دارد. (۱۱)

 

 

در حوزه اقتصادی و در زمینه تبعات حضور مهاجران افغانستان، یک بررسی پژوهشی می‌گوید: مهاجران غیرقانونی در بازار کار با کارگران دارای مهارت‌های پایین رقابت می‌کنند. رقابت‌های دیگر میان مهاجران با خانواده‌های کم‌درآمد بر سر مسکن‌ و در واقع تامین سرپناه ارزان‌قیمت و نیز دریافت کمک‌های همگانی درمی‌گیرد و موجب می‌شود رفاه بومیان کاهش یابد. البته حضور مهاجران منافعی هم دارد و منجر به افزایش یازدهی سرمایه کارفرمایان می‌شود. (۱۲)

 

یک آسیب‌شناسی اقتصادی در این باره تصریح می‌دارد هر چند مهاجران افغانستانی و فعالیت شغلی آنان باعث تشدید بیکاری شده است اما فشار آنان بر طرف عرضه نیروی کار باعث شده تا در بلندمدت دستمزدها کاهش معناداری نیابد. (۱۳) این یافته را پژوهش‌های موازی دیگر تایید می‌کند و اثبات می‌دارد حضور گسترده‌ی مهاجران افغانی در بازار کار، نرخ بیکاری ایران را در کوتاه‌مدت و بلندمدت افزایش داده، اما تاثیر معناداری بر متوسط دستمزد حقیقی کشور نداشته است. (۱۴)

 

آنچه پژوهش درباره مهاجران بر آن تاکید دارد

 

بررسی‌های عمقی و تحقیقاتی که هر کدام از زوایای خاص خود به بررسی پیامدهای حضور افغانستانی‌ها در ایران می‌پردازند طیف گسترده‌ای از پیشنهادات را در حوزه‌های مختلف ارائه می‌دهند از تسهیل روند حضور قانونی افغانستانی‌های مهاجر در ایران، فعال شدن مردم‌نهادهای حوزه مهاجران برای رفع مشکلات آنان، مصرف خمس و زکات مهاجران برای برآوردن نیازهایشان، ایجاد امکان خرید خدمات بیمه‌ای تا مذاکره با طالبان برای بازگرداندن مهاجران به افغانستان.

 

در این میان، نکته‌ای که بسیاری از پژوهش‌ها بر آن تاکید دارند این است که جامعه میزبان هنوز شناخت و برداشت دقیقی از فرهنگ، جامعه‌پذیری و شرایط زندگی مهاجران ندارد (۱۵) و رسانه‌ها نیز تاثیری مثبت در رفع خلاءشناختی در جامعه ایرانی نداشته‌اند از این رو ایجاد سازوکاری جامع و هماهنگ برای فرهنگ‌سازی به خصوص در رسانه‌های پرمخاطب ضرورتی جدی دارد.

 

منابع

 

۱-  حسن خیری، محمدعیسی رحیمی، «تفاوت هویتی نسل اول و دوم مهاجران افغانی به ایران» ، فصلنامه اسلام و مطالعات اجتماعی، سال ششم، پاییز ۱۳۹۷

۲-علیرضا جانزاده، «عوامل اثرگذار بر مهاجرت افغان‌ها به ایران» ، فصلنامه سیاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، زمستان ۹۹

۳- همان

۴- سروش امامی تاج الدین، مهدی جهانی، «تحلیل اثرات مهاجرت های بین المللی بر افزایش آسیب های اقتصادی و اجتماعی در جامعه میزبان (مطالعه موردی مهاجران افغانستانی مشهد) » ،  فصلنامه دانش انتظامی خراسان رضوی، تابستان ۹۸

۵-مراد راهداری، بیتا رضایی دولت آباد، «تحلیل پیامدهای اجتماعی ناشی از حضور اتباع افغانستانی در استان تهران (مطالعه موردی شهرستان پیشوا) » ، فصلنامه علمی دانش انتظامی شرق تهران، تابستان ۱۴۰۰

۶- رشید احمدرش، معصومه عیدی، «زیستن در وضعیت پاندولی؛ مطالعه جامعه شناختی تجارب زیسته مهاجران افغان در ایران (مطالعه موردی: تجارب زیسته مهاجران افغان ساکن در محله کشتارگاه یزد)» ، فصلنامه بررسی مسائل اجتماعی ایران، زمستان ۹۷

۷- محسن شاطریان، حامد نظری، حسین امام علی زاده، «بررسی رابطه ارزش‌های فرهنگی و نگرش نسبت به مهاجران افغانستانی (مورد مطالعه: شهروندان ۱۸ سال و بالاتر کاشان) » ، فصلنامه علمی مطالعات میان فرهنگی، تابستان ۹۵

۸- علی روحانی و دیگران، «بررسی عواطف اجتماعی منفی ایرانیان نسبت به مهاجرین افغانستانی (مورد مطالعه: شهروندان شهر شیراز)» ، فصلنامه توسعه اجتماعی، پاییز ۹۴

۹- سهیلا صادقی فسایی، حامد نظری، «بچه افغانی: شکل‌گیری تصور از خود و دیگری در تجربه زندگی روزمره نوجوانان افغان»، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، پاییز ۹۵

۱۰- حسن بشیر، محمدرضا کشانی، «ارتباطات میان فرهنگی افغان های مقیم ایران با ایرانیان بر پایه نظریه هم فرهنگی» ، فصلنامه علمی مطالعات میان فرهنگی، زمستان ۹۸

۱۱- محمدرضا حاتمی، « سیاستگذاری مطلوب مهاجرت و حضور مهاجرین افغان در ج.ا.ا» ، فصلنامه پژوهش‌های سیاسی جهان اسلام، بهار ۱۴۰۰

۱۲- سعید عیسی زاده، جهانبخش مهران‌فر، «مهاجرت غیرقانونی و تبعات اقتصادی آن در کشورهای میزبان (با تأکید برمهاجران افغانی در ایران)»، فصلنامه راهبرد اجتماعی و فرهنگ، بهار ۹۱

۱۳- سیدمصطفی حسینی و دیگران، «آسیب شناسی چگونگی اثرگذاری فشار عرضه مهاجران افغانستانی بر بیکاری در ایران»، فصلنامه پژوهش اقتصادی، پاییز ۹۷

۱۴- سعید عیسی زاده، جهانبخش مهران‌فر، «بررسی تأثیر مهاجرت بین المللی بر سطح اشتغال و دستمزد: مورد مطالعه اقتصاد ایران» ، مجله تحقیقات اقتصادی، سال ۹۲

۱۵- سیدمحمد فیروزی، «نقش سفیران فرهنگی افغانستان (دانشجویان) در بهبود نگرش مردم ایران نسبت به مهاجرین افغانستانی» ، موسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، دی ۹۹

 

منبع: ایرنا

 

 

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات