تاریخ انتشار : پنجشنبه 2 تیر 1401 - 18:40
کد خبر : 14173

اقتصاد رابین هودی و جامعه کلنگی

اقتصاد رابین هودی و جامعه کلنگی

«اقتصاد رابین هودی و جامعه کلنگی» عنوان یادداشتی است که دکتر «کوثر شیخ نجدی» نویسنده و کارشناس مسائل آموزشی در اختیار ایران مامن قرار داده و با اشاره به آرا دکتر «محمدعلی همایون کاتوزیان» به بیان وضعیتی تاریخی در ایران پرداخته است؛   وقتی حضرت رابین هود به مثابه یک تئوریسین اقتصادی در روح تصمیم

«اقتصاد رابین هودی و جامعه کلنگی» عنوان یادداشتی است که دکتر «کوثر شیخ نجدی» نویسنده و کارشناس مسائل آموزشی در اختیار ایران مامن قرار داده و با اشاره به آرا دکتر «محمدعلی همایون کاتوزیان» به بیان وضعیتی تاریخی در ایران پرداخته است؛

 

وقتی حضرت رابین هود به مثابه یک تئوریسین اقتصادی در روح تصمیم گیران نابلد یک مملکت حلول کند؛ اوج تحرک اقتصادی‌‌شان منحصر می‌شود به دزدیدن از ثروتمندان و بخشیدن به فقرا؛ چرا که حضرت رابین هود هرگز به توانمندسازی فقرا کاری ندارد، به آموزش اهمیت نمی‌دهد، دنبال ایجاد فرصت‌های شغلی نیست، دنبال ساختن و تولید هیچ چیزی نیست.

 

او آنقدر ساده‌انگاراست که کل اقتصاد را چند سکه‌ی پنهان شده در بالش ثروتمندان می‌بیند که باید به تساوی بین مردم تقسیم شوند. او هرگز به این سوال پاسخ نمی‎دهد که اصلا انباشت سرمایه، از کجا حاصل شده است. گویی سکه‎ها بدیهی و ازلی هستند. فقط مساله این است که باید تقسیم شوند؛ همین قدر کودکانه. اما مصیبت از جایی شروع می‌شود که این روح روباه صفت، طریقت اقتصادی یک ملت شود.

 

 

«همایون کاتوزیان» در کتاب «ایران، جامعه کوتاه مدت» به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا اروپا در قانون، دموکراسی و توسعه تا این حد از ایران جلو افتاد. او دلیل را در کوتاه مدت بودن جامعه‌ی ایرانی می‌داند؛ جامعه‌ای به مثابه یک خانه‌ی کلنگی که هر لحظه در معرض فروپاشی و کوبیده شدن است؛ جامعه‌ای که به جای تعمیر شدن و حفظ ارزش‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قبلی، به جای استفاده از تجربیات اجتماعی گذشته، به جای تولید ارزشِ افزوده بر خود، مدام کوبیده می‌شود و خودش را تکرار می‎کند.

 

در این جامعه همه چیز ناپایدار است و هیچ‌کس از فردای خودش مطمئن نیست. مثلا یک وزیر ممکن است در حالی که در کشور دیگری پشت میز مذاکره نشسته است ناگهان کله پا شود.

 

کاتوزیان سه دلیل برای این وضعیت تاریخی مطرح می‌کند:

 

اول: جانشین کیست؟ در ایران هیچ‌وقت معلوم نیست حاکم بعدی چه کسی خواهد بود. هیچ قانونی او را مشخص نمی‌کند. حاکم، فردی ا‌‎ست که فیض الهی یا فره ایزدی شامل حالش شده اما این فره ایزدی، این روح قدسی را چه کسی و چگونه به او می‌دهد، هرگز معلوم نمی‌شود. طبیعتا حاکم نماینده‌ی تام الاختیار خداست و این مشروعیت الهی، سبب می‌شود درهیچ چهارچوب و قید و بندی رفتار نکند. او استبداد مطلقه‌ی نقد ناپذیری دارد.

 

 

دوم: ناامنی و بی‌اعتباری جان و مال مردم. از آنجا که حاکم فره ایزدی دارد؛ پس جان و مال مردم متعلق به اوست. حق مالکیت مردم بر اموالشان فقط یک لطف از سمت حاکم است و هر زمان اراده کند، می تواند اموال مردم را مصادره کند. زورگیری در سطح عالی مملکتی رخ می‌دهد و حتی جان مردم هم متاعی ا‌ست ارزان. نتیجتا حاکم در ایران همیشه لبه‌ی تخت است. همیشه شورشی رخ می‌دهد و دوباره استبدادی و باز شورشی که مردم در پی آن امیدوارند حاکم بعدی کمتر مستبد باشد.

 

و سوم: انباشت سرمایه. یکی از عمده دلایل انقلاب صنعتی نتیجه‌ی انباشت سرمایه در بنگاه‌های اقتصادی یا بانک‌ها بود. اگر طبقه‌ای وجود نداشته باشد که پول پس‌انداز کند و بعد دلش بخواهد که پولش را صرف تولید کالا یا اختراعات بکند چه تحول اقتصادی رخ خواهد داد؟ در جامعه‌ای که مدام نگران غارت اموالتان توسط حضرت رابین هود باشید هیچ سرمایه‌ای پس انداز نمی‌شود. در جامعه‌ای که حق مردم بر اموالشان به روش‌های مختلف محدود می‌شود کسی ثروتمند نمی‌شود که بخواهد یک کار بزرگ انجام بدهد. در جامعه‌ای با چهارچوب‌های سست که هر لحظه رنگ عوض می‌کنند، بعد از مدتی دیگر سکه‌ای وجود ندارد که رابین هود آنرا از ثروتمندان بدزدد و به فقرا بدهد. فقط می‌توان در انتظار فروپاشی خانه‌ی کلنگی روزمرگی کرد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات