مهرجویی و عصاره‌ زیباییِ دردناک زیستِ انسان

مهرجویی و عصاره‌ زیباییِ دردناک زیستِ انسان

«داریوش مهرجویی» فلسفه می‌دانست و لذا سینمای متکی بر اندیشه‌‌های منحصر به فرد خودش را تولید کرد. از این رو است که «هنر» او عصاره‌ زیباییِ دردناک زیستِ انسان است. فیلم‌های مهرجویی، با سویه‌های مختلف اجتماعی- فلسفی ارزش چندبار دیدن را دارند.

مدارس ما و اشرافی‌گری

مدارس ما و اشرافی‌گری

دولت دیگر مدرسه نمی‌سازد و هرکس آموزش خوب می‌خواهد باید پولش را بدهد و برود مدرسه غیرانتفاعی. روستائیان و دهک‌های پایین جامعه هم عملا از آموزش و توسعه جا می‌مانند‌.

مردم همه آلزایمر ندارند!
کوثر شیخ نجدی

مردم همه آلزایمر ندارند!

ما آلزایمر نداریم. ما به قلم‌های خودخواهِ خشنی که نان‌‌‌شان وامدار سکوت است، اعتبار نخواهیم داد. ما خشونت سکوتِ آنها که باید می‌گفتند، باید می‌نوشتند و دین‌شان را به شهرت ادا می‌کردند، فراموش نخواهیم کرد.

درباره سیلی که پربازدید شد

درباره سیلی که پربازدید شد

مجموعه وزارت بهداشت ایراد دارد؟ بله مثل آموزش و پروزش، مثل بورس، مثل اقتصاد بیمار، مثل ساختمان‌ها و راه‌ها و جاده‌ها و هواپیما‌ها و هزار چیز دیگر در این مملکت. راهش هر چه باشد، سیلی زدن به صورت هموطن‌مان نیست.

من کیستم؟

من کیستم؟

ما معادل ویلا‌، ماشین، مدرک تحصیلی، شغل، ظاهر، فرزندان، ازدواج یا ایل و تبارمان نیستیم. خود، چیزی درون ماست که می‌تواند از کارش اخراج شود، بی‌خانمان شود، عزیزانش بمیرند، در وطنش چون بیگانگان اسیر شود یا از وطنش چون آوارگان و جنگ‌زدگان بگریزد؛ اما شخصیتش را از دست ندهد. اما سر پا بایستد. اما رنج‌هایش را در آغوش بکشد. چرا که این رنج‌ها متعلق به این هسته‌ی قدرتمند است.

عشق کفایت می‌کند؟

عشق کفایت می‌کند؟

یکی دلش با حرف‌های عاشقانه و قربان صدقه به دست می‌آید. یکی مثل لاک‌پشتی بی‌آزار دارد از کنج دنجش لذت می‌برد و دوست ندارد مدام در لاکش را بکوبید اما دیگری نیاز دارد مثل یک اسب عربی مدام توی کوه و دشت و سفر باشد، مدام در کشف و تجربه‌های تازه، نمی‌شود دست و پایش را زنجیر کرد و توقع داشت خشنود باشد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات