از یک معلم به پدر و مادر یک دانشآموز
اجازه بدهید بازیکنند، اجازه بدهید دعوا کنند، اجازه بدهید مسوولیت انتخابهایشان را به عهده بگیرند. اجازه بدهید گاهی غصه بخورند، گاهی چیزی را نداشته باشند، اینها واقعیتهای زندگی است.
اجازه بدهید بازیکنند، اجازه بدهید دعوا کنند، اجازه بدهید مسوولیت انتخابهایشان را به عهده بگیرند. اجازه بدهید گاهی غصه بخورند، گاهی چیزی را نداشته باشند، اینها واقعیتهای زندگی است.
متروپل فقط یک ساختمان نبود که بر سر و روی آبادان جنگ زده فروریخت؛ بلکه بنای نیمبند اعتماد ما بود که با همهی ساختارهاش فروپاشید. متروپل بنای روان ما بود نسبت به زندگی و آینده که روی سر همهمان خراب شد. همهی ما در متروپل یک بار مُردهایم. شیرین نام همهی ماست. آمنه،
کجای کار اشتباه بوده که رفتار فرزندان ما به این شکل تغییر کرده است؛ سرگرمیهایشان تغییر کرده است و ادبیاتشان. سپاسگزاری و پوزش خواستن را بلد نیستند. دختران ما تمرینی برای ایفای نقشهای آینده ندارند. دختران ما فاصله زیادی با مادرشان دارند؛ مادرانی که در زمان دختری، در خانه و آشپزخانه در حال تمرین
کوثر شیخ نجدی
اگر مدام عکس پروفایل چک میکنیم، اگر برای پارکینگ وسواس داریم…دکتر حسن سلامی
دین و ملی گرایی در ایران و اسرائیلرحمت مهدوی دانشجوی دکتری مطالعات سیاسی
نامزدهای انتخاباتی از عقیلهایشان عبور خواهند کرد؟