تاریخ انتشار : شنبه 8 شهریور 1399 - 1:01
کد خبر : 1969

از نفرتی که می‌کاریم

از نفرتی که می‌کاریم

من دیدم که چه اتفاقی برای رومینا رخ داد. من دیدم که مردان دیوانه‌ی اطراف او چگونه همدست شدند تا زندگی‌ ناکام او را درو کنند. من یک شاهدم. همه‌ی شما شاهدید. همه‌ی ما ملت ایران شاهدان این بی‌عدالتی هستیم. و شاهدیم که پس از آن مردان دیگری که بر مسند قضاوت نشستند چگونه داوری

من دیدم که چه اتفاقی برای رومینا رخ داد. من دیدم که مردان دیوانه‌ی اطراف او چگونه همدست شدند تا زندگی‌ ناکام او را درو کنند. من یک شاهدم. همه‌ی شما شاهدید. همه‌ی ما ملت ایران شاهدان این بی‌عدالتی هستیم. و شاهدیم که پس از آن مردان دیگری که بر مسند قضاوت نشستند چگونه داوری کردند.

شاهدیم و تاریخ سکوت خونین ما را نخواهد بخشید. سکوت ما را در هر کسوت و مقامی، که به هیولایی بی‌رحم تبدیل خواهد شد. هیولایی که از خون زنان و دختران جوان این سرزمین تغذیه خواهد کرد و به نفرتی عظیم بدل خواهد شد.

رومینا اشرفی

رومینا اشرفی

 

همه می‌پرسند چرا مجازات قاتل رومینا فقط ۹ سال حبس است؛ اما زنانی چون صبا کُرد افشاری به جرم برداشتن روسری و به این دلیل که خواستار آزادی در انتخاب پوشش و نوع زندگی خویش‌ هستند به ۲۴ سال زندان محکوم می‌شوند؟

پرسش من اما این است که رومینا و دختران مانند او آیا اصلا زندگی کردند؟ چگونه زندگی کردند؟ چگونه عاشق شدند؟ چگونه احساس امنیت و شادی را تجربه کردند؟ آیا رومینا هرگز ممکن بود حق انتخاب سبک زندگی و نوع تفریحات خود را داشته باشد؟ آیا رومینا حق داشت کشف کند، بفهمد، بیاندیشد و اندیشه‌هایش را بیان کند؟ آیا به عنوان یک نوجوان آینده‌ای درخشان برای خودش متصور بود؟

و بالاخره آیا حقیقت ندارد که در این کشور بهای مرگ زنان بسیار ارزانتر از زندگی‌شان است؟

آیا اصلا اهمیت دارد که چه می‌گوییم؟ آیا کسی هست که صدای زنان و عدالت را بشنود؟

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات