تاریخ انتشار : جمعه 10 فروردین 1403 - 22:18
کد خبر : 20380

با جوانه‌های سالیان قبل چه کردیم؟

با جوانه‌های سالیان قبل چه کردیم؟
میانسال‌های هوشمند به سراغ کمدهای قدیمی می‌روند و آنها را از هرآنچه مخل نو شدن است خالی می‌کنند.

بهار که قدم در کوچه پس‌کوچه‌های شهر می‌گذارد، بوی باران و شکوفه که با نم خاک در هوا می‌آکند، جامه که نو می‌کنیم چون پیراهن درختان، خلوتی اگر دست دهد با خویشتن خویش‌مان به گذشته نگاهی و به آینده نظری خواهیم کرد.

 

کجا ایستاده‌ایم؟ در گذرگاه سالیانی که چون برق و باد می‌آیند و می‌روند و با این حال بعضی لحظات و روزها‌یشان چنان سنگین و سخت و نفسگیرند که وسوسه می‌شویم تن از جان تهی کنیم و عطای دوران را به لقای زخم‌هاش ببخشیم.

 

با این حال بوی شکوفه و باران که شوخی نیست و آدم را به فکر جوانه زدن می‌اندازد. با جوانه‌های سال‌های قبل چه کردیم ؟ میوه‌هایشان کام که را شیرین کرد؟ یا که بر خاک افتادند و لگدمال شدند؟ فرصت خوبی است برای ارزیابی؛ اگر هیاهو و فانتزی و مهمانی و خودنمایی نبلعدش.

 

اگر درخت جوانی هستی در ابتدای مسیر بالیدن، نو شدنت یعنی هر چه بیشتر روئیدن و بالا رفتن و شاخ و برگ ساختن‌ و جوانه زدن. اما درختان میانسال می‌دانند که اندک اندک وقت «هَرَس» شاخ و برگ‌های اضافی است. زوائدی که اگر خلوت‌شان نکنی کمرت را خم می‌کنند.

 

میانسال‌های هوشمند به سراغ کمدهای قدیمی می‌روند و آنها را از هرآنچه مخل نو شدن است خالی می‌کنند. ایده‌های بیات شده، روابط مجهول الهویه، اهدافی که دیر شده‌اند، یا حتی شاخه‌هایی که بیش از اندازه‌ی طبیعی‌شان رشد کرده‌اند و فرصت نمی‌دهند که نور به جوانه‌های کوچک زیرین برسد، همه را هرس می‌کنند تا جهان خویش را در ابعادی نو تعریف کنند.

 

به زیستن و آموختن بیاندیش در وجوهی از روان که هرگز فرصت رشد نیافته‌اند؛ گاهی باید از مسیر خارج شد، اندکی ایستاد و قالب‌های عبوس گذشته را هرس کرد تا بهاران به دل بنشینند.

 

✍🏻 کوثر شیخ نجدی

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات