تاریخ انتشار : چهارشنبه 31 مرداد 1403 - 8:13
کد خبر : 21195

دکتر حسن سلامی

شناخت واقعیت

شناخت واقعیت
برخی معتقدند به همان ترتیب که نزد خدا هیچ چیز ناممکن نیست، برای فرد دیندار حقیقی هم هیچ چیز از جمله شناخت خود، ناممکن نیست

در سفر حج امسال هم حاجیان در پی شناخت واقعیت بودند؛ شناخت سه چیز: خدا، خود و دیگران.

 

پژوهشگران باور دارند که پایه هر شناخت، سه اصل است: مشاهده(تجربه)، دید خردگرایانه(عقل)، عشق یا شُهود(مکاشفه روح). این سه اصل، در راه تشخیص واقعیت و حقیقت به کار می رود.

 

الف- خدا

برخی معتقدند که خداوند، ناشناخته و درک‌نکردنی است و از فهم آدمیان بیرون است. با این همه، اندکی از حاجیان می‌کوشیدند از طریق عشق و شهود و با کمال احترام، خدای ناشناخته را بپرستند. خدا برای آنان از عالَم خاک جدا نگشته است و آن را سرچشمه زندگی دنیوی می‌دانند.

 

از دیدگاه خردمندان، ما چندان معنوی نگشته‌ایم که جنبه دنیوی زندگی برایمان معنایی نداشته باشد. سرچشمه زندگی را باید پرستید. این سرچشمه که خدا باشد اجازه داده است ماه و خورشید او بر نیکان و بَدان بتابند و برف و باران او بر صالحان و فاسدان ببارند. برای او هیچ چیز ناممکن نیست.

 

ب- خود

برخی معتقدند به همان ترتیب که نزد خدا هیچ چیز ناممکن نیست، برای فرد دیندار حقیقی هم هیچ چیز از جمله شناخت خود، ناممکن نیست. در عرفات و مَشعَر و مِنا آدم یاد می‌گیرد که پیش از شناخت هر وجود و موجودِ دیگر به ویژه خدا، خودش را بشناسد (مَن عَرف نفسه فقد عرف ربّه). تا آدم به فهم باطن خویش نرسد و سپس مسیری را که قرار است طی کند به چشم دل نبیند، زندگی‌اش قرار و معنا نخواهد یافت.

 

 

شناخت باطن انسان و وجه خدایی انسان است که تکلیف همه چیز را تعیین می‌کند نه انبوه داده‌ها و معلومات. در مکه و مدینه اندکی از حاجیان می‌کوشیدند به این شناخت برسند تا حواسشان باشد که زندگی گذراست. یعنی برای همه سرانجام زمانی خواهد رسید که زندگی دنیوی‌شان به پایان می‌رسد؛ زمانی که دیگر در برابرشان فقط فرصت‌ها و امکان های هدررفته، قرار می‌گیرد. در ایام حج، انسان احساس می‌کند دستاورد مثبتش در دنیا چه ناچیز است. فقط به پشتگرمیِ تجربه، خرد و عشق است که آدمی می‌تواند مطمئن باشد دارد به چیزی مثبت دست می یابد.

 

ج- دیگران

در مکه و مدینه اکثریت حاجیان، بیشتر در دنیای خودشان زندگی می‌کردند و سرگرم بازار و افکار و کردار دنیایی خود بودند و به کُنه معنویتی که در اطرافشان بود چندان توجهی نداشتند. اما اقلیتی از آنان هنگامی که صدای اذان مسجدالنبی، مسجد شجره (میقات) و مسجدالحرام می‌آمد هوشیار و آماده عبادت و پرستش می‌شدند. تلفیق صدای اذان با صدای جوشش و کوشش حاجیان در صف نماز، آهنگ زیبایی را می‌ساخت و این آهنگ به گوش اهل توحید و مومنان می‌رسید. آن سه مسجد، مهم‌ترین و عزیزترین جایی بوده و هست که مانند نوری درخشان، تاریکی این تاریکخانه‌ی دنیا را روشن می‌کند.

 

نکته‌ای هشدارگونه و عجیب در«عهد جدید» آمده است که آنان که یک بار نورانی گشته‌اند اگر مواظب نباشند و از مرتبه‌ی نورانی شدن سقوط کنند ممکن نیست بتوان دوباره ایشان را به مقام ایمان برگرداند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات