قربانیان بیپایان خشونت

جامعه ایرانی طی روزهای اخیر با کورانی از اخبار خشونتبار روبرو بوده است. در میان این کوران، قتل الهه حسین نژاد بیشتر از بقیه مورد توجه قرار گرفت و احساسات میلیونها ایرانی را جریحهدار کرد. خشونت هم بیشتر متوجه زنان بود هر چند منحصر به زنان نبود و رسانهها سیزدهم خردادماه از قتل یک مرد میانسال در حمله ۶ دختر و دو پسر نوجوان در منطقه نازی آباد تهران خبر دادند.
دیگر حادثه پربازتاب خشونتبار مربوط به قتل ورزشکار مچاندازی زنان بود. به گزارش «انتخاب» به نقل از دادستان عمومی و انقلاب فریمان در خراسان رضوی، نیمهشب ۱۵ خردادماه جاری امدادگران اورژانس پیکر زن جوانی را به بیمارستان الزهرا(س) فریمان انتقال دادند که استخوان دستان وی از مچ قطع شده بود و آثاری از کبودی نیز بر چهره داشت، اما طولی نکشید که مرگ وی توسط کادر درمانی تایید شد و پروندهای جنایی شکل گرفت. با توجه به اهمیت موضوع بلافاصله بازپرس دادسرا عازم مرکز درمانی شد و ماجرای مرگ زن ۲۳ ساله زیر ذرهبین تحقیقات قضایی قرار گرفت و به دستگیری همسر وی انجامید.
مرتبط:
فقر فرهنگی، فقر حمایتی، فقر اقتصادی؛ مرگ نورَس پشت در است
این رخدادهای خشونتبار واکنشهای گوناگونی را به دنبال داشته است؛ از اعلان انزجار عمومی از عوامل قتلها تا راه افتادن مباحث مربوط به حقوق زنان، امنیت عمومی و … . برخی هم فضا را برای تسویه حساب سیاسی مساعد دیدهاند. روزنامه «جوان» با اشاره به حضور برخی دولتیها در خانه الهه حسین نژاد نوشت: قتل فجیع دکتر زهرا میرزایی فعال زنان چند هفته پیش اتفاق افتاد. قاتل قصد داشت طلاهای او را سرقت کند، اما او را در خانهاش به قتل رساند و حتی گردن او را برید. دخترخانم آقای پزشکیان و خانم پرحاشیه سخنگو و همین آقای ربیعی دستیار اجتماعی رئیسجمهور جیک نزدند و پیدایشان نبود، اما حالا شتابان و همهمهکنان به خانه دختر دیگری که در حادثه دیگری به قتل رسید، میروند. …خوب نیست خانم سخنگوی دولت و آقای علی ربیعی و دختر رئیسجمهور تا اینحد زیر سلطه فضای مجازی و شبکههای لندنی باشند.
خشونت و زنستیزی
در همین روزها سه ورزشکار ایرانی متهم به تجاوز به یک دختر کرهای در این کشور بازداشت شدهاند. نکته قابل توجه این است که هر سه نفر از دنبالکنندگان اینفلوئنسری با ۱۴ میلیون دنبالکننده هستند که به ترویج گفتمان زنستیزانه متهم است. اظهارات اخیر وی در دفاع از این ورزشکاران و توجیه رفتار آنها انتقادات گستردهای را برانگیخته است. این موضوع نشاندهنده تأثیر منفی شبکههای اجتماعی در تقویت فرهنگ زنستیزی است.
زنستیزی به عنوان یک پدیده اجتماعی ریشه در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی دارد که به طور سیستماتیک زنان را به حاشیه میراند. دو فکت جامعهشناختی در این زمینه عبارتند از:
تأثیر محیط بر رفتار (نظریه یادگیری اجتماعی): بر اساس نظریه آلبرت بندورا، افراد از طریق مشاهده و تقلید رفتارهای دیگران، بهویژه در رسانهها و شبکههای اجتماعی، ارزشها و رفتارها را درونی میکنند. دنبال کردن افرادی مانند آیسان اسلامی که گفتمان زنستیزانه را ترویج میدهند، میتواند به عادیسازی خشونت علیه زنان منجر شود.
ساختارهای قدرت مردسالار: مطالعات جامعهشناختی نشان میدهند که در جوامعی با ساختارهای مردسالار، زنان به عنوان شهروند درجه دوم دیده میشوند. این ساختارها از طریق قوانین تبعیضآمیز، مانند تفاوت دیه زن و مرد، و رسانههایی که زنستیزی را تقویت میکنند، تداوم مییابند.
خلأهای قانونی و بازدارندگی ناکافی
با وجود مجازاتهای سنگین مانند اعدام برای متجاوزان، فرهنگ خشونت علیه زنان همچنان پابرجاست. این موضوع نشاندهنده ناکارآمدی قوانین در بازدارندگی است. به عنوان مثال:
تفاوت دیه: در نظام حقوقی ایران، دیه زن نصف دیه مرد است. این خلأ قانونی به طور غیرمستقیم ارزش کمتر زن را در برابر قانون تقویت میکند.
ولی دم در قتلهای خانوادگی: در مواردی که پدر یا همسر، مرتکب قتل زن میشود، به دلیل اینکه خودشان ولی دم هستند، امکان مجازات کاهش مییابد. این موضوع در پروندههای متعدد، از جمله قتل دختری که سرش با داس قطع شد، دیده شده است.
نبود حمایت کافی از قربانیان: قوانین موجود به اندازه کافی از قربانیان خشونت جنسی حمایت نمیکنند و فرآیند قضایی اغلب طولانی و ناکارآمد است.
شبکههای اجتماعی و ترویج زنکشی
شبکههای اجتماعی به بستری برای ترویج گفتمانهای زنستیزانه تبدیل شدهاند. افرادی با میلیونها دنبالکننده، به جای محکوم کردن خشونت، گاه به توجیه آن میپردازند. این موضوع به عادیسازی خشونت و زنکشی کمک کرده است. به عنوان مثال، در واکنش به قتل الهه حسیننژاد، برخی اینفلوئنسرها قربانی را مقصر جلوه دادند و زنان را به دلیل عدم رعایت نقشهای سنتی سرزنش کردند.
قتلهای اخیر و سکوت جامعهشناسان و روانشناسان
زن کشی از رومینا اشرفی که سرش با داس توسط پدرش قطع شد تا مونا حیدری که سر بریده شده اش توسط شوهرش در کوچه گردانده شد یا زن کشی ها و دختر کشی ها که قربانیانشان تنها زنانی بودند که تکه ای طلا داشتند یا در خیابان خلوت یا خانه تنها بوده اند شاید هم اعتماد کرده و سوار تاکسی زرد رنگ نشده اند و قتل الهه حسیننژاد، نشاندهنده بحرانی عمیق در جامعه ایران است.
با این حال، جامعهشناسان و روانشناسان کمتر به این موضوعات ورود کردهاند. دلایل احتمالی این سکوت شامل فقدان حمایت نهادی و نبود بستر مناسب برای گفتوگوهای علمی است
برچسب ها :الهه حسین نژاد ، ایران مامن ، جامعه ، حقوق زنان ، خشونت ، زن ، زنان ، شبکه اجتماعی ، قتل
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 17 در انتظار بررسی : 17 انتشار یافته : 0