تاریخ انتشار : جمعه 6 تیر 1399 - 15:38
کد خبر : 942

وقتی اعداد به جای افراد سخن می گویند

وقتی اعداد به جای افراد سخن می گویند

ایران مامن : اعداد بدون آنکه زبانی برای حرف زدن داشته باشند روایتگران واقعیاتند. رسیدن نرخ ارز از ۱۵ به ۲۰ هزار تومان می گوید که نقدینگی خانوارها از جمله بخش مهمی از سرمایه های کوچکی که عملا با آن هیچ کارِ اقتصادی نمی شد کرد طی چند روز بر باد رفته است. از سوی

ایران مامن : اعداد بدون آنکه زبانی برای حرف زدن داشته باشند روایتگران واقعیاتند.

رسیدن نرخ ارز از ۱۵ به ۲۰ هزار تومان می گوید که نقدینگی خانوارها از جمله بخش مهمی از سرمایه های کوچکی که عملا با آن هیچ کارِ اقتصادی نمی شد کرد طی چند روز بر باد رفته است.

از سوی دیگر، نرخ تورم نزدیک به سی درصدی به معنای این است که قدرت خرید، حداقل به دوسوم پارسال کاهش یافته و افزایش حقوق ها نیز به دلیل دشواری های دولت و بخش های خصوصی در تامین منابع آن عملا به شوخی تلخی مبدل شده است.

در پایتخت که مساله اصلی مردم سرپناه است طی تنها یک ماه متوسط بهای خانه دو میلیون تومان جهش می کند و به ۱۹ میلیون تومان می رسد.  در صورت منجمد شدن همین وضعیت و با فرض گران نشدن بهای مسکن اگر خانواده ای بخواهد ماهانه چهار میلیون تومان برای خانه دار شدن پس انداز کند برای یک آلونک ۴۰ متری باید ۱۷ سال پول روی پول بگذارد. چنین وضعیتی چشم انداز خانه دار شدن را برای بسیاری از جوانان گرفته تا حتی میانسال ها محو می سازد.

اعداد

با نگاهی به اخبار و احصا و بررسی آن ها در مدت های زمانی مشخص و مقایسه آن با سال های قبل، اعداد و نسبت های دیگری را نیز می توان دریافت؛ از تعداد خودکشی ها تا زنانی که تنها در خردادماه به دلایلی چون قتل های ناموسی جانشان را از دست دادند.

جدا از حوزه های اجتماعی و اقتصادی، این روزها یکی از مهمترین اعدادی که با ما حرف می زند شمار قربانیان کرونا است؛ افرادی که به دلیل رفعِ ناگزیرِ بسیاری از محدودیت ها در مترو و اتوبوس و محیط کار و … به کرونا مبتلا می شوند و تعداد قربانیان باز هم سه رقمی می شود.

در حوزه سیاست هم کم نیست عددهایی که با ما سخن می گوید؛ از خبررسانی یکباره و در کوتاه ترین زمان ممکن برای یک رای ۲۴.۵ میلیونی پس از انتخابات تا اعلام یک رای ۱۸ میلیونی منتخب مردم بعد  از ۲۴ ساعت. مورد آخر هم مشارکت زیر ۴۳ درصدی در انتخابات مجلس بود.

در شرایطی اینچنین اعداد عریان و تفسیرناپذیر خودنمایی می کنند و هر کسی هم از ظن خود یارشان می شود. کاش در انتخابات سال ۸۸ مثلا اعلام می شد که روند شمارش و تجمیع آرا به محض پرشدن صندوق ها و قبل از بسته شدن حوزه ها آغاز شده و به انجام رسیده است.

در آن سال انگار حداقلِ تمایل مسئولان به ایجاد اقناع در جامعه از میان رفت کما اینکه پیش از آن هم دیالوگ خاصی میان جامعه و نخبگانش در میان نبود.

اکنون اما سکوت سنگین تر از همیشه گوش ها را آزار می دهد. در حالی که جامعه می خواهد عقلا و بزرگان قوم به جای اعداد سخن بگویند و وعده یا لااقل توضیحی برای تغییر این اعداد و ارقام دیوانه کننده بر زبان آورند، سنگینی سایه اعداد بر سر افراد بیشتر می شود. در این سکوت این سوال بیش از پیش برجسته می شود که تازیانه اعداد بر پیکر روح و روان تا به کی و کجا ادامه خواهد یافت؟

سیدمحمد موسی کاظمی

 

 

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات