تاریخ انتشار : سه شنبه 13 آذر 1403 - 19:24
کد خبر : 21611

روایتی متفاوت از معلولیت

روایتی متفاوت از معلولیت
۹۰ درصد معلولان در ایران از اشتغال مناسب وامی‌مانند و علیرغم اینکه قانون حمایت از معلولان بیش از ۶ سال است با تصویب مجلس و پس از ابلاغ رئیس‌جمهور وقت رسمیت یافته، اما در طول این مدت، جز در موارد محدود و معدودی، مواد این قانون اجرا نشده است

بیش از ۵۰۰ میلیون نفر در جهان به دلیل نقص سیستم مغزی، جسمی و حسی از معلولیت رنج می‌برند. در کشور ما نیز برآوردها می‌گوید که نزدیک به ۱۱ میلیون تن از کم‌توانی رنج می‌برند.

 

به گفته رئیس سازمان بهزیستی به مناسبت روز جهانی معلولان (سوم دسامبر)، از این جمعیت یازده میلیون نفری، قریب به یک میلیون ۶۰۰ هزار تن تحت پوشش بهزیستی قرار دارند. بنابر اعلام رسمی، ۲۰۲ هزار نفر از معلولان سالمندند.

 

به گزارش روزنامه «رسالت» براساس مشاهدات و بررسی‌های آماری، ۹۰ درصد معلولان در ایران از اشتغال مناسب وامی‌مانند و علیرغم اینکه قانون حمایت از معلولان بیش از ۶ سال است با تصویب مجلس و پس از ابلاغ رئیس‌جمهور وقت رسمیت یافته، اما در طول این مدت، جز در موارد محدود و معدودی، مواد این قانون اجرا نشده و تاکنون پیگیری‌های کمپین معلولان و دیگر فعالان حوزه معلولیت برای تحقق این قانون و رفع موانع اجرای آن به نتیجه نرسیده است.

 

افراد دارای معلولیت همواره خواهان اجرای کامل ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق معلولان بوده‌اند. طبق این ماده، دولت موظف است به معلولان واجد شرایط کمک‌هزینه معیشت به میزان حداقل دستمزد سالانه (۷ میلیون و ۱۶۰ هزار تومان) پرداخت کند. با این حال مبلغی که اکنون به آن‌ها پرداخت می‌شود تنها ۳۲۰ هزار تومان است و نیازهای معیشتی آن‌ها را پوشش نمی‌دهد.

 

به مناسبت روز معلولان، رسانه‌ها از زوایای گوناگونی به مسائل کم‌توانان جامعه پرداخته‌اند از جمله «اعتماد» روی پیامدهای تصمیماتی مانند «حذف غربالگری» انگشت گذاشته و به نقل از معاون توانبخشی سازمان بهزیستی نوشته است: «در این سه سال، در خصوص رشد پذیرش نوزادان دارای معلولیت در مراکز سازمان بهزیستی افزایشی نداشتیم ولی منکر این مساله نیستیم که انجام نشدن غربالگری ژنتیک باعث افزایش این نوزادان شده است.»

 

و اما از زاویه‌ای متفاوت، «پروین اروجی» خبرنگار می‌نویسد: در این چند روز گذشته دوباره رفتم سراغ کتابی که بارها خواندن آن در لحظه های دشوار کمک کرده تا با انگیزه بیشتر در جاده زندگی حرکت کنم؛ روایتی شیرین از زندگی یک زوج عاشق، زن و مردی قهرمان که نه تنها کم توان بودند و محدودیت های فیزیکی، نتوانسته است آنها را از پا درآورد، بلکه پستی و بلندی و تلخی و شیرینی های زندگی مشترک را با آرامشی که از درونشان می جوشد، پشت سر گذاشتند و در این میان ذره ای از محبت و علاقه آنها به همدیگر کم نشده است.

 

 

رضا و راضیه واقعیت های دردآوری را تجربه کردند؛ واقعیت هایی که حتی تصورش برای آدمهای معمولی سخت وغیر قابل باوراست. ما آدمها همیشه به چیزی که نداریم، فکر می کنیم و در تلاش برای رسیدن به آن هستیم و چنین از کنار داشته های با ارزش خودمان به سادگی رد می شویم.

 

به همین خاطر زندگی در کنار آدمهایی که یک یا چند توانایی خود را از دست داده اند و مرور داستان فراز و نشیب های ناشی از محدودیت جسمی آنها، فرصتی است  تا به داشته هایمان فکر کنیم و از بهانه جویی برای بدست آوردن نداشته ها دست بکشیم .

 

آقارضا همکارم است؛ انسانی خوش خلق و خوشرو که شوخ طبعی و بذله گویی وی زبانزد عام و خاص است. کمتر کسی در اداره پیدا می شود که این مرد مهربان و با پشتکار را نشناسد. آقا رضا بیماری ماکروسفالی مادرزادی دارد که این بیماری نتیجه اقدام به سقط ناقص مادر اوست یعنی مادر آقا رضا او را نمی خواسته و قصد داشته تا فرزند خود را از بین ببرد.

 

اما آقا رضا می ماند تا خیلی چیزها را ثابت کند، ماند تا تحصیل کند، مترجم، چشمهای همسر نابینایش و پدر فرزاد شود و قهرمان بودن را به او یاد دهد و نگاه مردم  را به مساله معلول و معلولیت عوض کند.

 

اینجا مجال پرداختن به داستان راضیه نیست که در دهه سوم زندگی به علت نامعلوم بینایی خود را از دست می دهد؛ زنی خستگی ناپذیر که نابینایی او را از پا نیانداخت، اوج گرفت و با وجود مشقت های زیاد به خبرنگاری قابل در حوزه معلولان تبدیل شد.

 

روایت زایمان او بعد از ۹ ماه انتظار و لحظه تولد نوزادش، اشک در چشم می آورد، چون راضیه در آن لحظه فقط صدای نوزاد را شنید و دستهای کوچک او را لمس کرد، در حالی که خیلی دلش می خواست پسرش را ببیند.

 

بعنوان یک زن و یک مادر، این زن پر از مهربانی و عطوفت را تحسین می کنم، عشق به همسر و مهر مادری راضیه ستودنی است.

 

مطالعه کتاب ۱۵۹ صفحه ای «در همین چند قدمی» را به دوستان توصیه می کنم تا ببینند رضا و راضیه چطور برای لحظه های زندگی ارزش قائل هستند و به جای غر زدن و شکایت از شرایط فیزیکی و زندگی خود، خدا را شاکرند و قدر نعمتهای شان را می دانند.

 

قلب این زوج مهربان و قدرشناس چنان به هم پیوند خورده که امواج متلاطم زندگی هم نمی تواند این اتصال را قطع کند، چون رضا و راضیه راضی به رضای خدا هستند، برای زندگی این دو انسان خوشبخت که پر از مهربانی و عشق هستند طلب خیر و برکت دارم و آرزو می کنم هر روز زندگی زیباتر و روابط آنها محکم تراز گذشته شود.

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات