اعظم حمیدپور
وقایع غزه و احساسات دوگانه

«نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»؛ این شعار را اولین بار معترضان به سرنوشت انتخابات جنجالی سال ۱۳۸۸ در اولین روز قدس پس از انتخابات سر دادند؛ تقریبا اواخر شهریورماه. بعد از آن در دیماه ۹۶، آبان۹۸، اعتراضات ۱۴۰۱ و … بارها این شعار تکرار شد.
حالا هم که تم «ایرانگرایی» پس از حمله خردادماه اسرائیل به خاک کشور پررنگ شده و با وجود منفوریت حداکثری صهیونیستها در ایران، باز هم گویا دل بسیاری با اهالی غزه و لبنان و … صاف نمیشود.
این در حالی است که تصاویر هولناک بسیاری از فاجعه انسانی در غزه به جهان مخابره میشود و خیلی از چهرههای معروف را هم به واکنش واداشته است. حتی علیالظاهر «ملانیا» همسر «دونالد ترامپ» به عنوان اصلیترین حامی جنایات اسرائیل در اراضی اشغالی دلش به حال اهالی غزه سوخته است.
از دید طیفی از تحلیلگران، تصمیم اروپاییها برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین که به مذاق رهبران تل آویو و واشنگتن خوش نمیآید، چندان بیارتباط با اوضاع فعلی غزه نیست تا شاید از رهگذر تشکیل یک کشور فلسطینی، فجایعی نظیر آنچه در غزه میگذرد به سرانجامی مشخص برسد.
این در حالی است که طیف گستردهای از سیاستها، رویکردها و ضدتبلیغها علیه حقوق مردم فلسطین موجب احساساتی دوگانه شده است؛ دلسوزی و در عین حال تلاش برای عبور از موضوع و فراموشی چهرهها و صحنههای مربوط به فاجعه انسانی کنونی.
تاکید افراطی بر مساله فلسطین و صهیونیستستیزی که این روزها برخی میگویند بهترین پوشش برای نفوذ است، بر خلاف آنچه تبلیغ میشود، گوش بسیاری از مردم کشور را در برابر اخبار تلخ سرزمینهای اشغالی و غزه ناشنوا کرده است. گفته میشود همه مردم با سیاستهای خاص در مسیر آرمان فلسطین همراهند، اما واقعیت این نیست.
کافی است بگویی غزه تا ببینی خیلیها آلرژیک چه واکنش تقابلی نشان می دهند. به سرعت به عنوان یک واکنش دفاعی و ناخودآگاه توجه شما را به بدبختیهای مردم در کشور خودمان معطوف می کنند که «گور بابای غزه، مردم اینجا از صبح تا شب میدوند و به جایی نمیرسند، جوان نمیتواند ازدواج کند، نمیتوانیم بچهدار شویم، کرایه خانه امانمان را بریده، آب نداریم، برق نداریم، مملکت را ویران کردند برای غزه، این همه هزینه در لبنان و سوریه و یمن چه نتیجهای داد، چراغی که به خانه رواست…»
مرتبط:
بینالملل منهای رحم و افول حقوق و دیپلماسی
چه کشوری از جنگ ۱۵ماهه غزه سود برد؟
به میزان معتنابهی هم راست میگویند. مگر نه اینکه وظیفه حکومت در وهله نخست تامین امنیت و رفاه مردم است؟ الان که امنیت رفاهی و وجودی مردم مخدوش شده چه پاسخی به این پرسش میتوان داد؟ کشورهای ذرهای حاشیه خلیج فارس که از نظر تاریخ و تمدن و منابع و مساحت و هرچه بگویی با کشور ما قابل مقایسه نیستند، امروز از نظر تامین رفاه زندگی شهروندانشان به کشورهای اروپایی و دولت های رفاه تنه میزنند.
وقایع غزه سهمگین است. اما تلخی ماجرا کجاست؟ تلخی ماجرا اینجا است که سیستم واکنشی ما به عنوان یک انسان به وقایع تلخ غزه، با سیاستهای بعضا غلط طی دهههای گذشته از حالت طبیعی خارج شده است. مگر میشود انسان باشی و گرسنگی و رنج کودکان بیگناه در گوشهای از جهان را ببینی و قلبت به درد و خونت به جوش نیاید؟ چطور میشود با ابزار سیاست، چنین روان انسانها را به تباهی کشاند؟
دلمان برای خودمان میسوزد که از سویی از دشمن میخوریم و از سویی دیگر از آنها که باید خودی باشند، گویی قلب و روانمان را میان سنگ سهمگین آسیاب سیاستبازی و بیتدبیری گذاشته و له میکنند.
برچسب ها :اسرائیل ، اعظم حمیدپور ، ایران مامن ، خاورمیانه ، رژیم صهیونیستی ، طوفان الاقصی ، غزه ، فضای مجازی ، فلسطین ، هفت اکتبر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0