چطور بقیه را قضاوت کنیم!
لابد شما هم زیاد شنیدهاید که «قضاوت نکنیم». آیا واقعا باید هیچ پدیده، آدم یا موقعیتی را قضاوت نکنیم؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش ابتدا باید به جواب این سوال رسید که مکانیسم قضاوت چیست؟
مغز ما باید موقعیت و شرایط را مدام تحلیل و بررسی کند. چنین توانایی برای حفظ بقا انسان ضرورت داشته و متضمن رشد او است. تصور کنیم اولین انسان وقتی شاهد سوختن انسان دیگری در آتش بود نمیتوانست هیچ تحلیل یا قضاوتی از این اتفاق داشته باشد. چه میشد؟ پس همهی ما در هر جایگاهی مدام در حال ارزشگذاری بر فعالیتها و رویدادها هستیم تا وضعیت امنتر و کارآمدتر را انتخاب کنیم.
بر همین مبنا باید گفت دو الگوی اساسی قضاوت وجود دارد. برای توضیح باید گفت فرض کنید شاهد پرخاشگری و بدرفتاری مادری با دخترش هستیم، مادر را چگونه قضاوت میکنیم؟
مدل اول قضاوت درونی: این مادر مهارت های فرزندپروری ندارد و فردی عصبی، پرخاشگر و فاقدخودکنترلی است.
مدل دوم قضاوت بیرونی: این زن یک مادر تنها است که روز بدی داشته، رئیسش اضافه کاری او را قطع کرده و در حال تحمل استرس زیادی است.
میبینید که در قضاوت درونی مادر شدیدا محکوم و طرد شد. اما در قضاوت بیرونی چون تاثیر شرایط را در نظر گرفتیم خیلی ملایمتر و همدلتر بودیم.
مثال دوم را با یک زن مجرد و یک مرد متاهل که با هم رابطه دارند پیش میبریم.
قضاوت درونی زن: «این زن زندگی یک زن دیگر را خراب کرده و به لحاظ اخلاقی لاابالی است و …»
قضاوت بیرونی زن: زنی مجرد، که نیازهای عاطفی، جسمی و اقتصادیش برآورده نمیشود با مردی متاهل که نیازهایش کم یا زیاد از طریق خانواده برآورده میشود ارتباط دارد.
یک رابطه همیشه دو سمت دارد. اما در قضاوت درونی، تمام سهم این اشتباه به گردن زن بود و این طور وانمود کردیم که مردها اساسا مسوولیتی در ایجاد یک رابطه ندارند و کاری جز اغوا شدن از ایشان برنمیآید! و سهم اختیار، حق انتخاب، مسوولیت و عمل را شامل حال مرد ندانستیم و بسیاری رخدادهای بیرونی را نادیده گرفتیم.
ماحصل این نگاه ناقص، را در فیلم «مالنا» دیدیم. نتیجه جامعهای است که یک زن مطلقه از بسیاری از جمعها حذف میشود. زن متاهل با دوستان مجردش کمتر مراوده میکند! زنانی از ترس همین قضاوتها سالها در یک زندگی بد میمانند و جدا نمیشوند.
در این حالت ما فقط قضاوت نکردهایم بلکه برداشت ناقص خود را ارزشگذاری اخلاقی کرده، بر اساس آن حکمی ناعادلانه صادر کردهایم که با دقت دارد اجرا میشود و فرد پیشاپیش به دار مجازات آویخته شده است!
اما قضاوت مرد از نوع درونی: این مرد یک آدم هوس باز است که دنبال عشق و حال و تفریح خودش رفته، توجهی به خانوادهاش ندارد و آینده و سرنوشت انها برایش مهم نیست.
قضاوت بیرونی مرد: مرد تمام تلاشش را برای رفاه و آسایش خانوادهاش به کار گرفته. اما در یک ازدواج اجباری یا خام که با نیازهایش فاصلهی زیادی دارد گیر افتاده. به علت قوانین، از سر ترس، یا نادانی یا هرآنچه ما نمیدانیم، جدا نمیشود.
با اشاره به این مثالها باید گفت دقت کنید در دام ارزشگذاری نیافتید. قرار نیست از این بحث نتیجه بگیریم که «آدم ها حق دارند خیانت کنن». فقط داریم روش تفکرمان را اندکی توسعه میبخشیم.
جالب اینکه در جوامع سنتی قضاوت در مورد زنان بیشتر از نوع درونی و در مورد مردها از نوع بیرونی است. مثالهای زیادی وجود دارد مثلا وقتی مردی میگوید «خستهام»، سریعا دنبال عوامل بیرونی این خستگی میگردیم و سند و مدرک برایش پیدا میکنیم تا او بتواند با خیال راحت «خسته» باشد. اما در مورد زنان همه و حتی خودش به خودش میگویند «مگه چی کار کردی که خستهای؟»
چرا به قضاوت ناقصمان بها میدهیم؟ چون میترسیم و مایلیم خود را از غافلگیری نجات دهیم. میخواهیم آینده را کنترل کنیم و پیشاپیش برای رنجهای نیامده راه حل بیابیم یا از آنها اجتناب کنیم.
در نهایت هر وقت حس کردید ممکن است قضاوت کنید این سوالات به ارتقای تفکرتان کمک میکنند:
- این قضاوت به چه درد من میخورد؟
- به کدام ترس من مربوط است؟
- کدام نیاز روانم را بر طرف میکند؟
- به این طریق بر کدام بخش از زندگیام که هرگز نزیستهام سرپوش میگذارم؟
- آیا به نفع یک حالت خاص سوگیری افراطی دارم؟
- آیا این مساله به قدری مهم هست که پیرامونش اطلاعات جمع کنم؟
- آیا آمادگی دارم اگر اطلاعاتی خلاف قضاوت اولیهام پیدا شد براحتی نظرم را عوض کنم؟ یا برای همیشه تصمیمم را پیرامون آن گرفتهام و دیگر تغییر نمیکند؟
✍️ کوثر شیخ نجدی
برچسب ها :پیشداوری ، قضاوت ، کوثر شیخ نجدی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0