تاریخ انتشار : شنبه 3 آبان 1404 - 16:05
کد خبر : 22219

اعظم حمیدپور

با مساله مذاکره چه کنیم؟

با مساله مذاکره چه کنیم؟
تکلیف آمریکا روشن است، ما هم باید تکلیفمان را روشن کنیم. اگرچه دیوار بی‌اعتمادی بلند است و قدرت‌های جهانی از جمله آمریکا بر اساس منافع خود رفتار می‌کنند، ولی این مساله نباید به انفعال و خودداری ما از بهره‌گیری از ابزار دیپلماسی و گفت‌وگو بیانجامد.

خاورمیانه این روزها فضای متفاوتی را تجربه می‌کند؛ فضایی که آرامشش بیش از آنکه متکی بر مولفه‌های ثبات و امنیت پایدار باشد، به جغرافیایی سوزان زیر لایه خاکستر توافقات و وحشت بازگشت و گسترش جنگ می‌ماند که ممکن است دوباره شعله‌ور شود.

 

توافق صلح غزه به ابتکار آمریکا و میانجیگری برخی کشورهای منطقه، بیش از پیش به بلندپروازی و توهمات ترامپ درباره نقش صلح‌آفرینش دامن زده است، حال بماند که اظهارات افرادی چون وزیر امنیت ملی رژیم صهیونسیتی که گفته «حالا که گروگان‌ها را تحویل گرفته‌ایم، باید به جنگ برگردیم و دروازه‌های جهنم را به روی غزه بگشاییم» و نقض مکرر آتش بس از سوی تل‌آویو، از شکنندگی پیمانی حکایت دارد که آمریکا با ساده‌سازی معادلات غزه به آن رسید.

 

حس بتمنی ترامپ در نشست شرم‌الشیخ چنان فوران کرد که به «جرد کوشنر» دامادش ماموریت داد تا مساله مذاکره و صلح با ایران را هم مدیریت کند، غافل از آنکه آوردن نمایندگان جمهوری اسلامی پای میز مذاکره، به ویژه بعد از تجربه پنج دور مذاکرات اخیر و تجاوز به کشورمان در آستانه دور ششم مذاکرات، به این راحتی‌ها هم نیست.

 

کنشگری ایران به ویژه پس از جنگ ۱۲روزه، انگاره کارآمدی سیاست «صلح از طریق قدرت» ترامپ را به شدت دچار تردید کرده است. بعید است این سیاست ترامپ در برابر همه مناطق و بازیگران جهانی جواب بدهد.

 

تکلیف آمریکا روشن است، ما هم باید تکلیفمان را روشن کنیم. اگرچه دیوار بی‌اعتمادی بلند است و قدرت‌های جهانی از جمله آمریکا بر اساس منافع خود رفتار می‌کنند، ولی این مساله نباید به انفعال و خودداری ما از بهره‌گیری از ابزار دیپلماسی و گفت‌وگو بیانجامد.

 

 

عرصه بین‌المللی، میدان هماوردی دارندگان قدرت‌ است؛ قدرتی که تا دیروز صرفا سخت‌افزاری و فیزیکی بود، اما امروز ابعاد آن گسترش یافته و چندوجهی شده است؛ استفاده از دیپلماسی به عنوان یکی از این ابزارها، نه تنها هوشمندانه، بلکه در شرایط کنونی بسیار لازم و ضروری است.

 

امروز در کشورمان دوگانه‌ای جدی‌تر از پیش در مورد اصل مذاکره شکل گرفته است. در حالی که بسیاری از صاحبنظران در راستای تامین منافع ملی اصل را بر گفت و گو و چانه‌زنی می‌دانند، دیدگاه‌های اقلیتی اما اصل مذاکره را رد می‌کنند و معتقدند با قطع هرگونه کانال گفت‌وگو با غربی‌های پیمان‌شکن، به داخل رجوع کنیم و با اتکا به توان داخلی، اهداف خود را پیش ببریم. در حالی این دیدگاه مطرح می‌شود که ناظران نسبت به عواقب خطرناک و اجماع‌ساز آن در سطح بین‌المللی علیه کشور هشدار می‌دهند.

 

هرچند دستگاه دیپلماسی کشورمان تامین مواردی چون «منصفانه»، «متوازن»، «از موضع برابر» و«بر پایه احترام متقابل» بودن را جزو پیش‌شرط‌های خود برای مذاکره اعلام کرده، ولی واقعیت این است که از دیدگاه تحلیلگران، خود «مذاکره» ابزاری کارآمد برای چانه‌زنی و ایجاد تفهیم توانمندی‌ها و پتانسیل‌ها برای طرف مقابل و متناسب با آن تعیین کننده در ایجاد شاخص‌هایی چون «منصفانه و متوازن بودن» است، بنابراین نباید خود را از این پتانسیل محروم کرد. در گفت‌وگو و مذاکره است که می‌توان توانمندی‌ها و ابزارهای قدرت خود را به طرف مقابل نشان داد و موضع او را با واقعیات موجود و نه توهمات او تنظیم کرد.

 

ورود قاطع نظام کلان تصمیم‌گیری کشورمان به مساله «انجام یا عدم انجام مذاکره» و اعلام رسمی موضع نظام در این زمینه می‌تواند به بحث‌های گسترده و اختلاف‌زا در مورد این دوگانه پایان دهد و به جای آن همه ظرفیت‌های موجود در نظام و کشور را در یک مسیر هدایت کند؛ کما اینکه بحث‌های گسترده و جنجالی در مورد «مستقیم» یا «غیر مستقیم» بودن دور جدید مذاکرات که بیشتر به بازی با کلمات می‌ماند از فروردین ماه سال جاری مدتها نقل محافل بود و توان و انرژی‌ای را که می‌توانست صرف دفاع از منافع کشور کند، صرف جدل‌های سیاسی و رسانه‌ای کرد.

 

مساله اینجا است که در آستانه فعال شدن مکانیسم ماشه و در ساعات پایانی تلاش دیپلماتیک برای توقف بازگشت تحریم‌ها، به اذعان دولتمردان، «این آمریکا بود که به درخواست مذاکره ما پاسخ منفی داد»؛ جایی که «بی حاصلی» مساله «مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات» خود را نشان داد.

 

مساله اینجا است که ما در عالم سیاست خود در کشور، در بسیاری از مواقع، به جای تمرکز بر محتوا و اصل موضوع، درگیر صورت و واژه‌ها می‌شویم. اکنون هم به نظر می‌رسد بار دیگر استعداد درگیر شدن در تله دیگری با دوگانه «مذاکره یا عدم مذاکره» در کشور وجود دارد.

 

در شرایطی که فشار تحریم‌ها امنیت روانی و بعضا وجودی بسیاری را به خطر انداخته و جامعه نیازمند تزریق انگیزه‌های انسجام‌آفرینی است، ظرفیت دیپلماسی فعال را فدای مناقشات کلامی نکنیم.  در این شرایط، همانطور که «صلح از طریق قدرت» ترامپ نامتناسب با شرایط منطقه و محکوم به شکست است، خودمحرومی از ظرفیت دیپلماسی هم غیرمنطقی و خارج از محور منافع ملی است.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات