معلمان و کلیپهایی که از آنها پخش نمیشود!
کلاس سوم دبستان بودم. مدارس سهشیفته بودند و کلاسها چهل پنجاه نفره. یک معلم پیر و خسته هم داشتیم که لابد چون شغل بهتری گیر نیاورده بود مجبور بود هر روز این جمعیت چموشِ پرانرژی را تحمل کند و گچ تخته سیاه بخورد تا زنده بماند. معلم اصرار داشت تکالیف را در دفترچه یادداشت