تاریخ انتشار : چهارشنبه 25 اسفند 1400 - 20:00
کد خبر : 13139

۶ شگرد برای فروشنده‌های بازار عید

۶ شگرد برای فروشنده‌های بازار عید

فروشنده به زن گفت: آها شما رو یادم اومد دیروز هم اومدید و خرید نکردید. زن در حالیکه مانتو را بر تن دخترش برانداز می‌کرد با دستپاچگی گفت: یعنی روی یه تومن نمی‌خواید پنجاه تخفیف بدید؟ فروشنده که دست به سینه به پیشخوان مغازه تکیه داده بود، با صدای بلند جوری که همه بشنوند گفت

فروشنده به زن گفت: آها شما رو یادم اومد دیروز هم اومدید و خرید نکردید.

زن در حالیکه مانتو را بر تن دخترش برانداز می‌کرد با دستپاچگی گفت: یعنی روی یه تومن نمی‌خواید پنجاه تخفیف بدید؟

فروشنده که دست به سینه به پیشخوان مغازه تکیه داده بود، با صدای بلند جوری که همه بشنوند گفت «خانوووم یه تومن که دیگه پولی نیست. یه تومن شده هیچ …»

 

می‌شد فهمید زن بیشتر از اینکه خوشحال باشد خجالت زده و مستاصل است. و البته که یک تومن هنوز هم پول کمی نیست. دست کم برای کارمند جماعت. فکر کردم فروشنده‌ی خوب بودن هم برای خودش مهارت پیچیده‌ای است. از نگاه یک خریدار پیشنهاد می‌کنم:

 

اول: تا کسی وارد مغازه شد دنبالش راه نیافتید که «چطوری می‌تونم کمک‌تون کنم؟» این جمله بیشتر از اینکه به خریدار حس توجه بدهد، معنی «الکی اینجا نچرخ زود بگو چی می‌خوای؟!» را می‌دهد.

هوشمندانه‌تر است کمی تامل کنید. به رفتار خریدار دقت کرده و به او فضا بدهید. ببینید آیا مدل و رنگ خاصی توجه‌اش را جلب می‌کند؟ در نهایت اگر سوالی پرسید یا بر چیزی مکث کرد می‌توانید راهنمایی کنید. مثلا «رنگ سبز باز هم داریم، یا شاید این سبک‌ها رو هم بپسندید، یا تخفیف خوبی داریم…»

 

 

دوم: خریدار نباید احساس کند شما در حال فروش چیزی به او هستید. بلکه باید حس کند چیزی را که او نیاز دارد می‌تواند از شما بخرد. جملات مثبت به کار ببرید.

نگویید: «این کار خیلی گرونه…»

ترجمه: «از ظاهرت معلومه پول خریدنشو نداری»

آدم‌ها معمولا پول خریدن خیلی چیزها را دارند بستگی دارد که اولویت‌شان بشود یا نه.

پس بگویید: «این جنس رو افراد مشکل پسند انتخاب می‌کنن، شما سلیقه‌ی خوبی دارید، این کار بسیار شیک و پرفروش بوده، به استایل شما میاد…»

 

حتی اگر مشتری چیزی از شما نخرد اما به عنوان یک کاسب مردم‌دار و یک خاطره خوب در ذهن او ثبت می‌شوید.

 

سوم: تخفیف به خریدار احساس برنده بودن می‌دهد. بزرگترین فروشگاه‌های جهان از همین تکنیک برای ترغیب مردم استفاده می‌کنند. حراجی‌های بزرگ آخر سال برند‌ها گواهی این مطلب است. آن‌ها با چسباندن برچسب‌های قیمتی کمتر روی اجناسشان به افراد اجازه می‌دهند برنده شوند. این کار خصوصا در آستانه  سال نو باعث می‌شود اقشار مختلف با هر سطح درآمدی بتوانند  «نو شدن» و  «حس خوب خرید» را تجربه کنند.

 

چهارم: ترس از خرید را کم کنید. آدم‌ها معمولا از اشتباه می‌ترسند و وقتی پای پول در میان باشد قضیه جدی‌تر هم می‌شود. همیشه شرایطی را برای تعویض و یا باز‌پس ‌گیری کالا در نظر بگیرید. وقتی بدانیم امکان جبران اشتباه‌مان وجود دارد راحت‌تر و دست‌و‌دل باز‌تر خرید می‌کنیم.

 

 

پنجم: در ادعاها و وعده‌های خود «صادق» باشید. به «تعهدات» خود عمل کنید. اگر فکر می‌کنید کالای مورد نظر ده روزه تامین می‌شود، زمان دو هفته را اعلام کنید. آدم‌ها برای زندگی‌شان برنامه ریزی می‌کنند. و انتخاب با شماست که به فروشنده‌ای «خوش قول» تبدیل شوید یا یک «کلاش بی‌اعتبار».

 

ششم: اگر چه دنیا بزرگ شده و آدمی که امروز از شما خرید می‌کند ممکن است خریداری گذرا باشد؛ اما باور کنید هنوز هم حافظه آدم‌ها پاک نمی‌شود. هنوز هم مردم آدرس فروشنده‌های خوب و معتبر را از هم می‌پرسند و هنوز هم رفتار مودبانه و متعهدانه از شما شخصیت بهتری می‌سازد که در سایر عرصه‌های زندگی‌تان هم نمود خواهد یافت.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات