تاریخ انتشار : دوشنبه 24 شهریور 1399 - 19:04
کد خبر : 2277

مطالعه قلعه حیوانات/ حزب‌اللهی‌تر شدن جو کشور به رغم پیروزی لیبرال‌ها در انتخابات/ سنگ کلیه هاشمی/ مجوز روزنامه فائزه/ تنبیه آلمان به دستور رهبری

مطالعه قلعه حیوانات/ حزب‌اللهی‌تر شدن جو کشور به رغم پیروزی لیبرال‌ها در انتخابات/ سنگ کلیه هاشمی/ مجوز روزنامه فائزه/ تنبیه آلمان به دستور رهبری

پنج‌شنبه ۳ مهر ۱۳۷۶ / ۲۲ جمادى‌الاول ۱۴۱۸ / ۲۵ سپتامبر ۱۹۹۷ بیشتر وقتم به مطالعه گذشت؛ کتاب‏ کلید قرآن، داستان قلعه حیوانات و خاطرات آقاى محمدتقی فلسفى. پیش از ظهر، آقاى حسین مرعشى آمد. براى حل مشکل آقاى غلامحسین کرباسچى و شهردارى تهران استمداد کرد و گفت علیرغم پیروزى لیبرال‌ها در انتخابات، جو کشور

پنج‌شنبه ۳ مهر ۱۳۷۶ / ۲۲ جمادى‌الاول ۱۴۱۸ / ۲۵ سپتامبر ۱۹۹۷

بیشتر وقتم به مطالعه گذشت؛ کتاب‏ کلید قرآن، داستان قلعه حیوانات و خاطرات آقاى محمدتقی فلسفى.

پیش از ظهر، آقاى حسین مرعشى آمد. براى حل مشکل آقاى غلامحسین کرباسچى و شهردارى تهران استمداد کرد و گفت علیرغم پیروزى لیبرال‌ها در انتخابات، جو کشور بیشتر از گذشته حزب‌اللهى شده است.

ظهر فائزه آمد. ناهار آورد، با هم خوردیم. گفت به‏‌زودى مجوز روزنامه مى‌گیرد و مى‌خواهند انجمن فرهنگى جوانان تشکیل دهند.

عصر محسن آمد. گفت به پیشنهاد آقای اسحاق جهانگیری وزیر صنایع و معادن، عضویت در هیأت مدیره شرکت ملی فولاد را پذیرفته است. درباره تشکیل حزب با جمعی از وزرا و مدیران سابق جلسه داشته‌اند که خواسته‌اند محسن هم عضو مؤسس باشد. نپذیرفته است.

شب به تنهایى غذا خوردم؛ مانده غذاى دیشب. ولى آخر شب مهدى آمد و غذا آورد. مقدارى سرگرم بازی‌هاى شیرین فؤاد پسر مهدی شدیم.

در گزارش‌ها، عدم حل مشکل‌ اروپا بر سر مراجعت سُفراى آنها مورد توجه است. قرار بود اتحادیه اروپا با آقاى کمال خرازى وزیر امور خارجه در جریان مجمع عمومى سازمان ملل در نیویورک ملاقات کنند که به دلیل اصرار ایران در تأخیر مراجعت سفیر آلمان- بنا به دستور آیت‌الله خامنه‌اى – منصرف شدند.

هر چند که سُفراى فرانسه و یونان و ایتالیا جداگانه ملاقات کردند ولى آنها هم تأکید بر همبستگى با آلمان نمودند و اصرار بر پس‏‌گرفتن دستور جدا شدن سفیر آلمان از دیگران نمودند. این را تبعیضى نادرست مى‌دانند، اما ایران بنا به دستور رهبری مى‌گوید آلمان مقصر این وضع است و باید تنبیه شود.

جمعه ۴ مهر ۱۳۷۶

در خانه بودم. بیشتر وقت صرف مطالعه کتاب داستان قلعه حیوانات و خاطرات فلسفى شد و بخشى هم صرف کار کلید قرآن؛ اعجاز قرآن.

ظهر محسن جلد اول کارنامه و خاطراتم – سال ۱۳۶۰- را آورد. چند صفحه اول برنامه تهیه حواشى و توضیحات و پی‌نوشت‌ها را خواندم. برنامه خوبى تهیه کرده‌اند. بناست تمام مواردى را که در خاطرات به آنها اشاره شده، مثل سخنرانی ها، خطبه‌ها، مصاحبه ‏ها، نطق‏ های پیش از دستور مجلس، ملاقات‏ها، پیام‎‏ها، اسناد و عکس‌ها، تهیه کنند و همراه خاطرات در چند جلد منتشر شود؛ عملاً هر جلد که یک سال را شامل است، همه مطالب مربوط آن سال را همراه دارد. قرار است به تدریج بخوانم و اصلاح کنم تا آماده چاپ شود. به نظر مى‌رسد اثر مهم تاریخى باشد.

ظهر، اعظم و عماد و على و احسان، همسر و فرزندان محسن هم آمدند و غذا آوردند. سپس یاسر هم رسید. بعد از ظهر، کمى با بچه‌ها مسابقه تیراندازى دادیم؛ با تفنگ‌هاى کوچک بادى پلاستیکى که عماد و علیرضا در این سفر اخیر خریده‌اند. اسباب‌بازىِ سرگرم‏‌کننده خوبى است و گلوله‌ها هم پلاستیکی و ماندنى است. عماد از همه بهتر زد و برنده شد، سپس على، محسن و آخر از همه من! آنها تمرین دارند، من ندارم.

امروز و دیروز آب هندوانه زیادى نوشیدم؛ به خاطر درد کلیه‌اى که از دو سه روز پیش عارض شده بود و به کسى نگفتم که پزشکان با معاینه و … مزاحمت ایجاد می‌کنند و خانواده ناراحت نشوند. امروز احساس بهبود کامل دارم. ظرف دو روز، یک هندوانه بزرگ را خودم آب گرفتم و به تدریج مصرف کردم.

آقاى محمدحسن رحیمیان رییس بنیاد شهید آمد. از ندادن حکم ابقا توسط آقاى خاتمى، رییس ‏جمهور تاکنون ناراحت است.

منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۶

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات