تصمیم سردار قاسم سلیمانی بر خروج از سپاه

چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۷۶ / ۴ رجب ۱۴۱۸ / ۵ نوامبر ۱۹۹۷

سردار قاسم سلیمانى، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله آمد و برنامه مراسم سرداران شهید استان‏ کرمان و سیستان و بلوچستان را گفت؛ خیلى وسیع است و بیش از ۷۰۰ میلیون تومان هزینه برداشته. خواست که من در مراسم شرکت‏ کنم؛ رد نکردم. راجع به شغل خودش مشورت‏ کرد؛ مى‌خواهد از سپاه بیرون برود.

آقاى سیدشهاب‏ الدین صدر، رییس سازمان نظام پزشکى و رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس آمد و از وسعت حذف نیروها در دولت جدید ابراز تأسف‏ کرد و براى تقویت نظام پزشکى استمداد نمود.

عصر آقایان مهدی کروبى، محسن نوربخش، عبدالواحد موسوى لارى، محمدعلی ابطحى، عطاءالله مهاجرانى، بهزاد نبوى، عبدالله نورى و حسین مرعشى آمدند. براى حل مشکل شهردار تهران استمداد کردند و خواستند به عنوان نمایندگان ‏کارگزاران و مجمع روحانیون مبارز و گروه خط امام، به طور منظم با من ملاقات داشته باشند. از شکل‌گیرى مخالفت جدى با دولت نگران‌‏اند و فکر مى‌کنند، قوه قضاییه در این جهت برنامه‌ریزى‏ کرده و رهبرى هم مخالفت نکردند. از من توقع زیادترى براى حل این مشکل دارند.

شب، جلسه‌اى با جمعى از اعضاى هیأت رییسه مجلس خبرگان و کمیسیون تحقیق خبرگان داشتیم. از سرنوشت انتخابات خبرگان و تضعیف رهبرى نگران‏‌اند.

براى تهیه مقدمات انتخابات، گروهى انتخاب شدند. از عادى شدن مخالفت با رهبرى، من‌جمله آقایان احمد آذرى قمی، حسین وحید خراسانی و میرزا علی فلسفى در حوزه‌ها اظهار نگرانى نمودند. به آنها گفتم اشتباه این بود که آرام قشر میانه رانده شدند و به طرف چپ رفتند. اگر انتظار پیروزی در انتخابات است، باید آنها از قبیل کارگزاران و… حفظ شوند. آقایان علی مشکینى، محمد یزدى، ابوالقاسم خزعلى، احمد جنتى، مرتضی مقتدایى، محمدعلی موحدى کرمانى، محسن مجتهد شبسترى، قربانعلی درى نجف ‏‎آبادی و سیدحسن طاهرى خرم‌آبادى بودند. آقاى درى وزیر اطلاعات از آقاى خاتمى رئیس‏ جمهور ناراضى است.

پنج‌شنبه ۱۵ آبان ۱۳۷۶

در خانه بودم. تمام روز به مطالعه گذشت؛ براى مرور خاطرات و مطالعه تاریخ معاصر و گزارش‌ها. نامه طولانى آقاى احمد آذرى‏ قمى به رئیس ‏جمهور، وقت زیادى گرفت. خیلى کم‌‏محتوا و جسورانه است؛ بیشتر در انتقاد از رهبرى و گاهى اهانت‌آمیز. گویا باعث خشم طلبه‌هاى قم شده که اعلان راهپیمایى علیه آقاى آذرى براى روز جمعه کرده‌اند. به نظر مى‌رسد تعادل را از دست داده است.

شب محسن اطلاع داد که شهردار تهران پس از سه ساعت بازجویى به خانه برگشته و ادامه بازجویى در روز یکشنبه است.

شب، مقدارى وقت صرف تماشاى مسابقه فوتبال تیم‌هاى عربستان و چین‏ کردم؛ در ریاض برگزار شد و در ایران هم مستقیم پخش می‌شد. یک به یک مساوى‏ کردند که به نفع تیم ایران تمام شد و امید حفظ مقام اول را براى ما بیشتر کرد.

مشهدى رجب نامه یک خانم کارمند بیمارستان شهدا را آورد که نوشته بود بچه‌ای را که صاحبش‏ کنار منزل‏شان رها کرده بودند، برداشته‌اند. در نامه‌اى‏ که همراه بچه‏ گذاشته‌اند، نوشته شده که سید است و به بچه علاقه‌مند شده‌اند و از من خواسته‌اند که به بهزیستى بگویم، سرپرستى‏ کودک را به خودشان بدهند.

منبع: خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۶