نامه برای پیرزن
برای طرح سوال بعدی می گویم: امیدوارم بخاطر سوال بعدی که مطرح خواهم کرد مرا ببخشید. نمی خواهم باعث آزردگی خاطرتان شوم. با لبخند می گوید: بفرمایید اشکالی ندارد. می گویم: بعنوان یک مادر شهید داده در راه اسلام و حق، چه پیامی برای مادران شهید داده ایران دارید؟ بدون تاثر می
برای طرح سوال بعدی می گویم: امیدوارم بخاطر سوال بعدی که مطرح خواهم کرد مرا ببخشید. نمی خواهم باعث آزردگی خاطرتان شوم.
با لبخند می گوید: بفرمایید اشکالی ندارد.
می گویم: بعنوان یک مادر شهید داده در راه اسلام و حق، چه پیامی برای مادران شهید داده ایران دارید؟
بدون تاثر می گوید: من به شهید دادن خود افتخار می کنم. زیرا مرگ او را آغازی برای این نهضت می دانم. مرگی که باعث پیروزی یک مملکت شود مرگ نیست بلکه یک افتخار و سربلندی است. و در همین ردیف مادرهای داغدیده را تحسین و تمجید و ازشان قدردانی می کنم.
می خواهم سوال بعدی را مطرح کنم. خانمی خبر می دهد که دامادشان تشریف آورده اند. رو به من می گوید: اتفاقا امروز فکر کردم ایشان را ندیده ام.
با تواضع عذرخواهی کرده و تنهایم می گذارند.
پیرزنی که از اول ورودم به اطاق در گوشه ای نشسته با عصای چوبی که همراه دارد خودش را کشان کشان به طرفم می کشد و به قلم و کاغذم نگاه می کند و با لهجه غلیظ می گوید: یک نامه برایم مینویسی؟
می گویم: چه می خواهی بنویسم؟
می گوید: بنویس خانم جان قربان سرت. بیچاره ام. رواندازم آسمونه زیراندازم زمین. اهل گلپایگانم. اون لعنتی با اصلاحات ارضی یک تکه زمینمان را از چنگمان در آورد و آواره مان کرد. از خجالت دوست و آشنا کوچ کردیم اینجا. شوهرم مرد. یک سال پیش با ماشین تصادف کردم پایم شکست. سه ماه بعدش زمین خوردم و زمین گیر شدم. چهار هزار تومان از بانک علوی قرض کردم دادم بالای معالجه. دو هزار تومان هم از مردم گرفتم. حالا تقاضای کمک شایسته از آقام دارم.
نامه را نوشته بدستش می دهم.
قسمت چهارم:
تعریف خواهرِ همسر امام درباره شکنجهگاههای زمان شاه
توضیح: عکس تزئینی است
برچسب ها :ایران مامن ، تاریخ خوان ، ناصر غضنفری ، همسر امام
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0