دکتر حسن سلامی
خدای زمین لرزه
خبر روز: در جریان زمین لرزه ی ماه گذشته و جاری (بهمن و اسفند) در خوی (ایران)، ترکیه، سوریه و تاجیکستان، بیش از ۶۰ هزار انسان از جمله زنان و کودکان کشته و دهها هزار نفر زخمی شدند.
تحلیل فلسفی: برخی فیلسوفان، زمین لرزه را از جنس شر می دانند و می پرسند فلسفه ی دین چه پاسخی برای چرایی این شر دارد. آنان می گویند که «ادیان سه صفت برای خدا قائلند: علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی مطلق و این سه، حد و نهایتی ندارد. حال سخن بر سر این است که اگر خدا دارای این صفات است چرا شر و بدی و کشتار آدم ها در جریان زلزله در عالَم وجود دارد؟ اگر بگوییم که شر وجود دارد به خاطر آن که خدا نمیداند شر وجود دارد، در این صورت این مسأله با علم مطلق او سازگاری ندارد. اگر بگوییم که شر وجود دارد خدا هم از آن خبر دارد ولی نمیتواند شر را از بین ببرد، این مسأله با قدرت مطلقهیِ او نمیسازد. اگر بگوییم که شر وجود دارد و خدا هم میداند و میتواند آن را ریشهکن کند، ولی این کار را نمیکند این هم با صفت خیرخواهی مطلق خدا سازگار نیست.» (۱)
در واکنش یا پاسخ یا پیوند با نکته ی بالا، فیلسوفان دیگری که در مفهوم هستی و جهان فیزیکی و در مفهوم خداوند و صفات و اعمال او تامل و تفکر کرده اند سه نکته و نظر زیر را گفته اند که پایین تر به طور خلاصه به آن ها اشاره شده است:
الف – خداوند و جهان فیزیکی (طبیعت) به لحاظ هستی شناسی ۲ مقوله ی جدا و منفک از یکدیگرند. از این رو زمین لرزه و پیامدهای سهمگین آن یک امر طبیعی است و ربطی به خداوند ندارد.
ب – جهان فیزیکی (طبیعت) بخشی از خداوند است اما مانند انسان، اراده و اختیار تفویض شده از جانب او را دارد. از این رو طبیعتِ زنده ی مختار هر وقت که نیاز به بازسازی و دگرگون سازی خود را داشت در دایره ی قانون طبیعی و اختیار و اراده ی خود، وارد عمل و کنش می شود که زمین لرزه یکی از این کنش ها است.
ج – خداوند و جهان فیزیکی (طبیعت) یکی هستند. این دو در ذهن ما دو تا است. هستی جوهر واحدی است که در واقع از هم جدا نیستند. هر چه هست خدا است و هر چه رخ دهد از جمله زمین لرزه، دلیل و علت و عامل آن، اوست. قل کل من عندالله (نساء آیه ی ۷۸) . به بیان دیگر، جهان فیزیکی هرگز در حالتی نخواهد بود که بتواند مطابق اراده خداوند نباشد و مطابق خواست او عمل نکند. (۲)
بر مبنای نظر سوم، عالَم، اعم از مادی و غیر مادی، یک کل یکتای تجزیه ناپذیر است یعنی از اجزای متشکل نیست (انبوهه ای صِرف از اجزا نیست) و جزء نگری، کاذب است و کل نگری، صادق است. این کل بودن عالَم (همه آنچه هست) برجا می مانَد حتی پس از این که اجزای عالم به لحاظ مکانی از هم جدا بشوند. پس در سرتاسر هستی و عالم از جمله عالم طبیعت و فیزیکی، یک فرد واحد – یک کل ، یک کل مرکب – است که تجزیه پذیر به اجزا نیست و عالم ( همه آنچه هست) همیشه وحدت خود را به عنوان یک وجود، یک کل منفرد (نه صِرف انبوهه ای از اجزا) ، یک کل مرکب انداموار، حفظ میکند. پس عالَم ، بنیادی ترین واقعیت یا یگانه واقعیت بنیادی است چون چیزی بیرون از آن نیست. اما از این واقعیت که ما با حواس مان، پیوند متقابل میان چیزها و پدیده ها را ادراک نمی کنیم نتیجه نمی شود که همه ی چیزها و پدیده ها (در این جا پدیده ی زمین لرزه) واقعا دارای پیوند متقابل نیستند.
مطابق این نظر، زمین لرزه که روی داده ، به هیچ روی نمی توانسته جز این بوده باشد که هست و روی داده است. اگر غیر از این بود آنگاه همه ی آنچه هست ، بایست متفاوت می بود که این نامعقول است. تمرین و تکرار این اصل مهم است که چیزی نمی توانسته است جز آنچه بوده و هست، باشد (۳).
در چارچوب نظر سوم، ممکن است کسی کشته شدن مردم در جریان پدیده ی زمین لرزه را عذاب بداند و عذاب را استعاره ای از دوری و نافرمانی آنان از خداوند به حساب آورد. یا ممکن است کسی این پدیده را زمینه ی سعادت ابدی کشته شدگان در سایه ی نزدیکی آنان به رحمت ایزدی بداند و معتقد باشد که خداوند در نهایت موجب رستگاری همگانی می شود زیرا تمایل ندارد هیچ یک از آفریده هایش را مجازات کند. او به اعمال شر دست نمی یازد.
پینوشت:
(۱) بنگرید: تارنما و صفحه ی فیلسوف اخلاق، استاد مصطفا ملکیان در تلگرام و اینستاگرام.
(۲) بنگرید: جمع نویسندگان، تاملی در مفهوم خداوند، برگردان فارسی از زهیر باقری نوع پرست.
(۳) بنگرید: روح اسپینوزا (شفای جان)، دانیل گراسمن، صص ۱۴۴-۱۴۱
برچسب ها :اندیشه ، ایران مامن ، خدا ، دکتر حسن سلامی ، زلزله ، طبیعت ، فلسفه ، فلسفه دین
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0