صدای کفش و فرار طلاب/ آیت الله بروجردی و فداییان اسلام به روایت هاشمی رفسنجانی
وقتی به قم آمدم موقع انتخابات پانزدهمین دوره مجلس شورای ملی بود. دهه اول حکومت شاه جوان بود و دربار هنوز بر اوضاع کاملا مسلط نشده بود و تا حدودی آزادی بیان وجود داشت. جبهه ملی و گروه های دیگر فعال بودند و فضا خیلی پرشور بود. فداییان اسلام نیز جداگانه فعالیت داشتند و من
وقتی به قم آمدم موقع انتخابات پانزدهمین دوره مجلس شورای ملی بود. دهه اول حکومت شاه جوان بود و دربار هنوز بر اوضاع کاملا مسلط نشده بود و تا حدودی آزادی بیان وجود داشت. جبهه ملی و گروه های دیگر فعال بودند و فضا خیلی پرشور بود. فداییان اسلام نیز جداگانه فعالیت داشتند و من تحت تاثیر فداییان اسلام قرار گرفتم.
سران فداییان به قم می آمدند و سخنرانی می کردند. هم نواب و هم آقای واحدی. خیلی خوب سخنرانی می کردند. واحدی سخنرانی های پرشوری داشت و مدرسه یا مسجد امام پر از جمعیت می شد. واحدی در بیاناتش خیلی صریح به شاه و دستگاه می تاخت و ما خیلی جذب آنها شده بودیم. عضو فداییان نبودیم بلکه هوادار بودیم.
آیت الله بروجردی با فداییان، مخالف نبودند اما نمی خواستند حوزه علمیه قم سیاسی شود. نظر ایشان این بود که حوزه هنوز خیلی جوان است و اگر الان وارد سیاست شود، تضعیف می شود. با این رویه آقای بروجردی، حوزه از یک جهت قوی می شد. ایشان می خواست اساس حوزه تقویت شود و طلبه ها زیاد شوند، لذا به همین منظور در شهرستان های مختلف مدرسه ساخت. بر این مبنا ایشان با کارهایی که فداییان اسلام می کردند، موافق نبود.
در میان طرفداران آقای بروجردی یک گروه از طلبه های لر بودند از جمله آقاشیخ علی لر که قد بلندی هم داشت. لرها معمولا شجاع و اهل کشتی هستند. آیت الله بروجردی آنها را مامور کرده بود که فداییان را کنترل کنند که در حوزه تندروی نکنند.
یکبار که آقای واحدی در مدرسه فیضیه سخنرانی گذاشته بودند اتفاق جالبی افتاد. در صحن جمعیت زیادی آمده بودند. آقای واحدی خیلی با شور و قدرتمندانه رژیم را تحقیر می کرد و می گفت شما ما را از توپ و تانک می ترسانید؟ ما این ها را می جویم و تفاله هایش را بیرون می اندازیم.
سخنرانی اش خیلی گل کرده بود، چون طلبه ها از این گونه حرف ها خوششان می آمد. در این هنگام طلبه ای چاق به نام بهارلو، که از طلبه های شوخ تهران بود و لب حوض نشسته بود کفشش را محکم به زمین زد به طوری که صدای کفش به گوش ما که فاصله مان با مراسم زیاد بود هم رسید.
یکدفعه که این صدا بلند شد، مدرسه شلوغ شد و طلبه ها فرار کردند. یعنی با یک صدا جلسه به هم ریخت و این یک طنز واقعی بود برای افرادی که جمع شده بودند و به این سخنرانی حماسی گوش می دادند.
آیت الله بروجردی، فداییان را تحمل می کرد. در آخر هم آشیخ علی لر و رفقایش و یک عده دیگر که در چهارمردان قم هیئت داشتند و آدم های خوبی هم بودند و مرید آیت الله بروجرودی بودند با فداییان برخورد کردند.
منبع: در آینه (گفت و گوی صریح و صمیمی با آیت الله هاشمی رفسنجانی). غلامعلی رجایی. چاپ ششم ۱۳۹۷. انتشارات کویر
توضیح عکس: ۲۵ اردبیهشت ۱۳۴۲ گریه امام خمینی (ره) حین روضه در مدرسه فیضیه؛ صادق خلخالی سمت راست ایشان دیده می شود.
برچسب ها :آیت الله بروجردی ، ایران مامن ، فداییان اسلام ، هاشمی رفسنجانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 5 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0