

مداحی حسین فخری- بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب بعد من قافله سالار تویی خواهر من خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد خواهر من دختر حیدر کرار تویی خواهر من خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد خواهرم اکبر و
آنکه میگوید دوستت دارم خنیاگر غمگینیست که آوازش را از دست داده است ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من عشق را ای کاش زبان سخن بود آنکه میگوید دوستت دارم دل اندُه گین شبی ست که مهتابش را
چه کسی میگوید که گرانی شده است؟ دکلمه از مجید بقایی/ شعر منتسب به دکتر علی شریعتی
کوثر شیخ نجدی
زنده ماندن روان در روزهای بحرانمحمد منصورنژاد
فرق جنگ تحمیلی و درگیری با اسرائیلمهدی احمدی*
پارک=پنجری=خشونت عریان