سیلی قانون

سیلی قانون

در پاریس، کما فی السابق مثل دیوانه ها تا نصف شب گردش نموده بعد به‌ منزل رفته خوابیدم. شخصی در راه گفت برویم یک جایی قریب صد دختر لخت می بینید و عیش می کنید یک لیره باید داد.   گفتم عکس آنها را خیلی دیده ام، همان کفایت است. این مجالس و محافل پول

حکایت فرار دختر مست

حکایت فرار دختر مست

شب شد. با چند نفر دخترها به قهوه خانه رفتیم. هر یک چیزی خوردند. وقت خواب عذر خواسته رفتم. در خیابان دچار دختری مست شدم. بازوی مرا گرفت و اصرار داشت که مرا بکار گیرد. آنچه او اصرارش زیاد شد، بعد از همه نوع طفره رسیدیم بدرب خانه که تاریک بود. به‌محض ایستادن پلیس حاضر

حضور اشتباهی در قحبه خانه به جای تماشاخانه

حضور اشتباهی در قحبه خانه به جای تماشاخانه

قطار حرکت نمود و به خاک جرمنی (ژرمنی) وارد شدیم. این جا از هر آدمی دو مارک یعنی چهار قران می گیرند. در حقیقت باج است. دو طرف درخت کاشته اند. خیلی باصفا است و هوایش هم خنک تر است. برلین شهر خوشگل و پراشجار (درخت) است. سگ ها را به کالسکه بسته اند. بار

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات