تاریخ انتشار : پنجشنبه 26 مرداد 1402 - 15:06
کد خبر : 18930

دکتر کوثر شیخ نجدی

گفت‌وشنفت با مار برای صورت‌بندی «شخصیت قربانی»

گفت‌وشنفت با مار برای صورت‌بندی «شخصیت قربانی»
چه گناهی بالاتر از اینکه به مارهای زندگی‌ات فرصت بدهی زخم‌های بیشتری به تو بزنند؟

اگر یک مار شما را نیش بزند آیا دنبالش می‌دوید تا از او بپرسید: «عزیزم چی شد منو نیش زدی؟ واقعا با خودت چه فکر کردی؟ خب من که کاریت نداشتم… ». خیر، اتفاقا در جهت مخالف می‌دوید، از او فاصله می‌گیرید و دنبال پادزهر و بستن زخم خواهید رفت. چون باور دارید مکالمه با مار کار عاقلانه‌ای نیست.

 

یکی از بدبختی‌های انسان جستجو و تقلا برای یافتن مقصر و گفتگو با او است. این کار همیشه بد نیست، اما باید آموخت که همیشه اولویت نیست. آدم‌های زیادی سر راه ما قرار می‌گیرند که سلامت روان کافی ندارند. ممکن است جزء افراد خانواده، همکار یا دوستان‌مان باشند، زخم بزنند و زخم و ما مصرانه بخواهیم بدانیم «چرا من؟، مگر من چه گناهی کرده‌ام؟»

 

چه گناهی بالاتر از اینکه به مارهای زندگی‌ات فرصت بدهی زخم‌های بیشتری به تو بزنند؟

 

 

از دیدگاه روان‌شناسی، فردی که در چنین وضعیتی می‌ماند، ذهنیت قربانی را در خودش تقویت می‌کند. و البته ماندن در وضعیت قربانی مزایای زیادی دارد. فرد قربانی می‌تواند مقصری مارخو پیدا کند تا گناه تمام نداشتن‌ها، نشدن‌ها و نرسیدن‌هایش را به گردن او بیاندازد. می‌تواند ترحم دوستان، خانواده و حتی جامعه را برانگیزد و از همه مهم‌تر هیچ‌گونه مسوولیتی را در قبال سایر بخش‌های زندگی‌اش قبول نکند.

 

هر چه نباشد در زندگی این فرد یک افعی تمام وقت وجود دارد که بر زندگی او چنبره زده. شخصیت قربانی حتی ممکن است تا آنجا پیش برود که مار زندگی‌اش را با انواع کرنش‌ها یا تحریک‌ها تغذیه کند و از او یک اژدهای کنترل‌ناپذیر بسازد. سپس در میانه‌ی چنبره‌ی سمّی او بنشیند و آه بکشد و به خودش و دیگران بگوید: «دیگه عادت کردم، مگه چقدر دیگه زنده‌ایم…می‌گذره!»

 

ذهنیت قربانی همچنین می‌تواند در ابعاد فردی یا اجتماعی رخ بدهد و افراد به جای درمان زخم‌ها، یا تلاش برای کشف پادزهر و یافتن شفا، خود را با نق زدن درباره‌ی افعی‌ها سرگرم کنند. زیرا این زخم‌ها اگرچه دردناک هستند، اما درد آشنایی دارند و ما حاضریم سالیان سال با یک زخم و درد آشنا بمانیم اما حرکت نکنیم. چراکه از تجربه‌ی درد‌های تازه و زخم‌های نو می‌ترسیم. ما مسمومان همیشه‌ی تاریخ گویی به تکرار زخم‌های خویش معتادیم.

 

* نوشتارهای ستون مداد مشکی صرفا دربردارنده نظرات نویسنده است و به واسطه تنوع آرا و دیدگاه‌ها انتشار می‌یابد

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات