تاریخ انتشار : شنبه 1 مهر 1402 - 15:30
کد خبر : 19247

کوثر شیخ نجدی

مردم همه آلزایمر ندارند!

مردم همه آلزایمر ندارند!
ما آلزایمر نداریم. ما به قلم‌های خودخواهِ خشنی که نان‌‌‌شان وامدار سکوت است، اعتبار نخواهیم داد. ما خشونت سکوتِ آنها که باید می‌گفتند، باید می‌نوشتند و دین‌شان را به شهرت ادا می‌کردند، فراموش نخواهیم کرد.

اگر از من بپرسند بدترین بیماری جهان چیست؛ نمی‌گویم سرطان، نمی‌گویم خرد شدن تک‌تک استخوان‌ها، ناشنوا و نابینا شدن، قطع نخاع شدن یا از کارافتادگی دریچه میترال.

 

بدترین و وحشتناک‌ترین بیماری جهان آلزایمر است. اینکه فراموش کنی که بوده‌ای و چه کرده‌ای. فراموش کنی نسبت دیگران با رنج‌ها و شادی‌های تو چه بوده است، هدف و معنای زندگی‌ات را اصلا به یاد نیاوری، انگار هرگز برای هیچ هدف والایی نجنگنیده‌ای، بر مزار هیچ جوان برومندی نگریسته‌ای، رنج متلاشی شدن وطنت را نچشیده‌ای.

 

حتی فراموش کنی درست در روزهایی که برای هدفی والا می‌جنگیدی و میان خون و اشک و آتش، از درد به خودت می‌پیچیدی، کسانی بودند که کنج آسایش و امنیت‌ را انتخاب کردند.

 

ما آلزایمر نداریم. ما به قلم‌های خودخواهِ خشنی که نان‌‌‌شان وامدار سکوت است، اعتبار نخواهیم داد. ما خشونت سکوتِ آنها که باید می‌گفتند، باید می‌نوشتند و دین‌شان را به شهرت ادا می‌کردند، فراموش نخواهیم کرد.

 

جنایت همیشه این نیست که اسلحه دستت بگیری و بروی مردم را از خیابان تا زیارتگاه به گلوله ببندی. جنایت گاهی این است که بتوانی با یک حرف، یک دیدگاه جلوِ مرگ کسانی را بگیری، مسیر جریان فکری عده‌ای را روشن‌تر کنی، کسی را به اندیشه وا‌بداری؛ اما سکوت کنی.

 

در جنگ، ترسوها به خیال خودشان به سنگر‌های امن‌‌ می‌گریزند، غافل از اینکه سقف این سنگر هم زیر این آتش‌بازی بی‌خردانه به زودی فرو خواهد ریخت. همه‌ی ما در یک کشتی نشسته‌ایم، چه روی عرشه با تمام قدرت برای آزادی شمشیر بزنیم، زخمی شویم، دار و ندارمان از دست بدهیم و چه برویم  توی زیر‌زمین پنهان شویم تا رویمان خراش نیفتد. روزی که این کشتی غرق شود، مرده یا زنده‌، فرقی نمی‌کند. خوراک نهنگ‌های قاتل خواهیم شد.

 

خوشا به حال آنان که بیش یا کم، شمشیر شرافت کشیدند. کلمه را نسوزاندند، گفتند، خواندند، فهمیدند و اندیشه‌هایشان را به اشتراک گذاشتند. خوشا به حال آنان که قلم در دستشان چیزی بیش از  ابزار فخر‌فروشی و خودنمایی و از بالا به دیگران نگریستن است. قلم‌هاشان سبز، قلم‌هاشان بهار.

 

* نوشتارهای ستون مداد مشکی صرفا دربردارنده نظرات نویسنده است و به واسطه تنوع آرا و دیدگاه‌ها انتشار می‌یابد

 

 

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 1
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

داود رحمانی شنبه , ۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۲

متن زیبا و رسایی بود. از نگارنده متن سپاسگزارم

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات