calalu xyandanxvurulmus.eZtMEKUmvT6t
دوراهی فرزند معلول یا بیفرزندی و مساله اقیانوسی به عمق بند انگشت
مجری دورراهی عجیبی را مطرح میکند: «کدامیک را ترجیح میدهید؟ نداشتن فرزند یا داشتن فرزند معلول»
این سوال سر فرو بردن در خصوصیترین زوایای زندگی زنانی است که رنج بسیاری برای داشتن فرزندی سالم را متحمل شدهاند. علاوه بر آن رنج روانی عظیمی را به مادرانی تحمیل میکند که تجربه سقط به علت نقص جنین را داشتهاند. زنان را وا میدارد تجربههای بسیار خصوصی خویش را در برابر چشم همه عریان کنند. اشک بریزند و بیحد و مرز درباره جسمشان حرف بزنند. این استانداردی دوگانه درباره جسم زن نیست؟ زنی که تصویرش بر سنگ قبر موجب بیحیایی است، اما بنا به سیاست باید درباره سقط جنینش در صدا و سیمای ملی حرف بزند؟
قرار است چه چیزی ثابت شود؟ اینکه ما به کشوری نیاز داریم که بخشی از جمعیتش دارای معلولیت شدید باشد و به یک عدد در آمار تقلیل یابد؟ آیا واضح نیست که در فضای کنونی حتی انسانهای سالم هم از داشتن یک زندگی شرافتمندانه و رو به رشد محرومند؟ آیا قوانین استخدامی در مورد معلولین دارد رعایت میشود؟ مراکز بهزیستی خوبی برای نگهداری از معلولین و دادن خدمات به کودکان کم توان ذهنی-حرکتی داریم؟ آیا فکرش را کردهاید که والدین یک معلول هم بالاخره پیر و ناتوان میشود و بعد چه کسی باید از اعداد و ارقام جمعیتیتان که هیچ ایدهای برایش ندارید نگهداری کند؟
در بخش دیگری از برنامه زن شرکتکننده میگوید فرزندش در چهارماهگی واکسن زده و به این دلیل مشکل دارد. در واقع خیلی آشکار اصل واکسن کودکان، علم پزشکی و تمام مسیری را که بشر برای تندرستی پیموده است با یک ادعا زیر سوال میبرد. من به مادران جوانی فکر میکنم که در دورترین نقاط روستایی ایران نشستهاند و این برنامه را میبینند.
در روانشناسی مفهومی داریم به نام «اثر دانینگ کروگر». دراین حالت هرچه در مورد مسالهای کمتر بدانید، با اعتماد به نفس بیشتری در مورد آن صحبت میکنید. در زمانهای زندگی میکنیم که هرکسی میتواند با یک جستجو در گوگل در مورد رد یا قبول یک موضوع مطلب پیدا کند. اقیانوسی از اطلاعات به عمق یک بند انگشت که به خیلیها توهم دانایی میدهد. ناگهان به این نتیجه میرسند که در مورد یک دارو، یک عمل جراحی، ساخت بمب، سیاست خارجی، اقتصاد، تاریخ و … همهچیز را میدانند و اتفاقا بر نظراتشان شجاعانه پافشاری میکنند.
از سوی دیگر «سوگیری تاکیدی» باعث میشود افراد فقط به اطلاعاتی توجه کنند که با پسزمینه ذهنیشان همخوانی دارد. حالا تصور کنید کسی برای صحه گذاشتن بر باورهایش از اینترنت دلیل پیدا کند. از فضایی که هر کسی میتواند راست یا دروغ، کم یا زیاد و البته ناقص مدعی چیزی بشود که اعتبار سنجی نشده است. چیزی که یک مقاله علمی نیست. حاصل تحقیق و پژوهش نیست یا اگر هست دارای «سوگیری» است. یا فقط یک جنبه از یک مساله را مورد توجه قرار داده. مثلا در مورد یک دارو ممکن است شرکتی مدعی شود که در هر چند میلیون مورد، استفاده از آن یک مورد عارضهی خفیف مشاهده شده است. این اطلاعات دروغ نیست، اما حقیقت هم نیست. چون واقعیت این است که عدم استفاده از این دارو میتواند باعث مرگ چند هزار نفر بشود! پس با شخصی که این مقاله را به عنوان سوگیری تاییدی خود ارائه میدهد باید چه کرد؟
واقعیت این است که بسیاری از افراد به دنبال کشف حقیقت نیستند. بلکه از رسانه به عنوان شبکهای از دروغها و جعلیات استفاده میکنند تا خوشحال و راضی در جهل مرکب خود زندگی کنند. بلایی که ضد واکسنها سر خودشان میآورند. اگر شما یک ضد واکسن باشید براحتی میتوانید دسته بزرگی از مقالات جعلی را در تایید نظر خود پیدا کنید. مقالاتی که در اثر تکرار زیاد به «منبع خبر» برای مطالب دیگر تبدیل شدهاند!
به هر حال توقع این است که دستکم در رسانههای رسمی یک کشور اطلاعات و مباحث غیرعلمی منتشر نشود. اطلاعات و ادعاهای غلطی که میتواند سبب گمراهی و حتی فاجعه برای مردم یک کشور شود. فجایعی که هزینهاش را تا نسلها بعد همهی ما باید بپردازیم.
✍️ کوثر شیخ نجدی
برچسب ها :اثر دانینگ کروگر ، اخبار ، ایران مامن ، جامعه ، جمعیت ، خبر ، رسانه ، زنان ، سوگیری ، سیاست ، صدا و سیما ، علم ، غربالگری ، کوثر شیخ نجدی ، گوگل ، معلول ، واکسن
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 1