تاریخ انتشار : شنبه 28 بهمن 1402 - 23:48
کد خبر : 20210

کوثر شیخ نجدی

شرمساری «استیو جابز» بابت کلاهبرداری آیفونی!

شرمساری «استیو جابز» بابت کلاهبرداری آیفونی!
عده‌ای مردم را مقصر می‌دانند که هر بار از سوراخ‌هایی مشابه گزیده می‌شوند و گروهی سلبریتی‌ها را به خاطر تبلیغاتشان نشانه می‌روند.

ماجراهای مربوط به «کوروش کمپانی» که به لحاظ صف طولانی مالباختگان و تعداد و تنوع سلبریتی‌های تبلیغاتچی برجسته‌تر از دیگر کلاهبرداری‌های اخیر به نظر می‌رسد سر و صدای زیادی به پا کرده است.

 

بعضی می‌گویند در این مملکت چه می‌شود که یک سرباز فراری دهه هفتادی امکان می‌یابد تا با راه انداختن دفتر و دستک و در روز روشن سر هزاران نفر کلاه بگذارد، در حالی که دستفروشی در پیاده‌روها صدها دردسر دارد؛ از رشوه دادن به صاحب بی‌سند موزاییک‌های کنار خیابان تا امکان کتک خوردن و بازداشت و مصادره اموال به دست شهرداریچی‌ها.

 

از سوی دیگر عده‌ای مردم را مقصر می‌دانند که هر بار از سوراخ‌هایی مشابه گزیده می‌شوند و گروهی سلبریتی‌ها را به خاطر تبلیغاتشان نشانه می‌روند.

 

در این زمینه شماری با بیان اینکه سلبریتی‌ها با این تصور که چنین شرکتی بدون مجوز نمی‌توانسته اینچنین با سر و صدای زیاد فعالیت کند، آنان را بی‌تقصیر دانسته‌اند اما گروهی دیگر معتقدند نمی‌شود یک سلبریتی پول تبلیغ یک کالا یا خدمات را به جیب بزند بدون اینکه از هر مسئولیتی در قبال آن برکنار باشد.

 

«کوثر شیخ نجدی» در این باره می‌نویسد: شخصا توقعی که از یک گوشی یا هر ابزار دیگری دارم، سهولت کارکرد و به درد بخور بودن و در نهایت استحکامش است. تمام این سالها هر کس از راه رسید پز اپل‌اش را داد و هزار دلیل آورد که اگر این سیب گاز زده پشت گوشی‌ات نباشد یک چیزی کم داری.

 

واقعا برایم اهمیتی ندارد که یک عده شخصیت و کلاس اجتماعی‌شان به داشتن یک شیء پیوند خورده است. وسیله‌ای که گاه دردسرش از سودش بیشتر است. اما این انتخاب خودشان است و این حق مردم است که چیزی را که دوست دارند انتخاب کنند. امروز دنیا اینطور کار می‌کند و چه بسا اگر داشتن گوشی آیفون، آسان بود این ولع غیرمنطقی و شوآف افراطی برای داشتنش وجود نمی‌داشت.

 

در همان بلاد کفری که حتی پسر رئیس مجلس‌مان هم برای رفتن به آنجا خودش را به آب و آتش می‌زند، خریدن یک گوشی آیفون مدل بالا کار ساده و نسبتا ارزانی است. تشریف می‌برید نمایندگی، گوشی مدل پایین‌تر خود را تحویل می‌دهید و با اقساط ماهیانه پنجاه الی صد دلار یک گوشی آخرین مدل آیفون می‌خرید. البته این مبلغ شامل هزینه‌های اینترنت، مکالمه نامحدود و پیام نامحدود هم می‌شود.

 

 

صد دلار زیاد است؟ خیر. درآمد پنج ساعت یک کارگر صفر است.( کسی که کمترین حقوق را می‌گیرد و مثلا دانشجو است) و یا درآمد دو ساعت یک کارمند با مدرک لیسانس یا فوق لیسانس است. ضمنا هر اتفاقی برای گوشی‌تان بیافتند می‌روید و رایگان برای‌تان عوضش می‌کنند.

 

بله ملت آنجا اینطوری آیفون می‌خرند، ثبت نام نمی‌کنند، درآمد یک سال‌شان را خرج داشتن یک گوشی نمی‌کنند، توی صف نمی‌ایستند تا نهایتا در آینه سلفی بگیرند و عزت نفس‌شان را خوراک دهند. کسی برای این گوشی تبلیغ نمی‌کند و فکر نمی‌کند شق‌القمر کرده که آیفون خریده.  و البته از کنار همه‌ی این بلبشو، کسی هم نمی‌تواند کلاه مردم را بردارد، رانت بخوارد، تعرفه و گمرک بگیرد، رجیستر نکند و خلاصه سیب را گاز بزند و گردن نگیرد.

 

قطعا خود «استیو جابز» هم اگر زنده بود راضی به این همه زحمت برای داشتن یک آیفون نبود اما من مردم را نکوهش نمی‌کنم. چراکه هرکسی حق دارد پول بدهد چیزی را که فکر می‌کند خوب است تهیه کند.

 

درستش این بود که این خرید و فروش به قیمتی عادلانه، منطقی و از راه اصولی اتفاق بیافتند. درستش این بود که ما هم مثل سایر مردم دنیا یک زندگی نرمال و خالی از هراسِ فقر داشته باشیم. احساس عزت و استغنا کنیم و وقت و ثروت‌ و دغدغه‌مان نشود برند گوشی‌مان. درستش این بود که سلبریتی‌ها مرجع و لیدر مردم نباشند، و از سیاست تا اقتصاد و تبلیغات و انتخابات، ادعای فضل نکنند و حرف‌شان خریدار نداشته باشد. اما کجای کار ما درست است؟

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات