آقای وزیر طرح شما محکوم به مرگ است
از ابتدای شرایط کرونایی معلمین به صورت خودجوش شروع به آموزش مجازی و تهیه و تولید محتوای آموزشی کردند. در این خصوص آزمون و خطاهای مختلفی صورت پذیرفت. اگر چه هیچ هدایتگر واحدی وجود نداشت، بسیاری از نتایج زیبا و پربار بودند. شبکهی شاد نیز با وجود تمامی اما و اگرها تکامل یافت و مطابق
از ابتدای شرایط کرونایی معلمین به صورت خودجوش شروع به آموزش مجازی و تهیه و تولید محتوای آموزشی کردند.
در این خصوص آزمون و خطاهای مختلفی صورت پذیرفت. اگر چه هیچ هدایتگر واحدی وجود نداشت، بسیاری از نتایج زیبا و پربار بودند. شبکهی شاد نیز با وجود تمامی اما و اگرها تکامل یافت و مطابق توافق نگفتهای همهی فعالیتها و نگرانیها همسو با نظریهی آموزش مجازی بود. اما اظهارات اخیر وزیر آموزش و پرورش سبب موجی از آشفتگی و نگرانی میان اولیا و مربیان گردید. لذا روی این سخن صرفا با ایشان است.
آقای وزیر کاش معلم بودید و یا دستکم بخشنامههای خودتان را یکبار دیگر مرور میکردید. بخشنامههایی که به کلاسهایی با جمعیت کمتر از ۴۲ نفر اجازه تفکیک ندادهاید و به همین دلیل بسیاری از همکاران سالهاست ناچارند دروس نامرتبط با رشته را در کلاسهای خفهی پرجمعیت تدریس کنند. و چهقدر از این بابت گفتیم و نوشتیم.
آقای وزیر، کاش یک روز معلم باشید. از پشت صفحات امن شیشهای بیرون بیایید. در راهروهای مدرسه قدم بزنید و ببینید نوجوانانی که هیچگونه تفریح و مامن دیگری جز مدرسه ندارند در حیاط قابل کنترل و فاصلهگذاری نیستند. ماسک ندارند. یکدیگر را در آغوش خواهند گرفت؛ درددل خواهند کرد و همان کادر مدرسهای که در این سالها تا آنجا که میتوانستید فشردهاش کردید و معاونتها را یکی یکی سر بُریدید قادر به کنترل هیچ چیز نیستند. آیا مسوولیت مرگ دختران و پسران جوان را به عهده خواهید گرفت؟
جناب وزیر اگر فقط یک روز معلم بودید؛ آنگاه درک میکردید که معلمی فقط یک نام برای پُر کردن اعداد و آمارهای شما نیست. بلکه شامل انتقال اندیشهای است که اغلب همراه یک فعالیت بدنی انرژیخواه رخ میدهد. آنوقت شاید به ما هم میآموختید چگونه با ماسک هم باید نفس کشید و هم با صدای بلند سخن گفت و نوشت و مطالب آموزشی را به آخرین نفرات در انتهای کلاس آموخت. شاگردانی که مثل همیشه سر و صدا و شیطنت خودشان را دارند و حالا دیگر حتی دهان و حرکات و صورت معلم را نمیبینند و فرایند انتقال از طریق زبان بدن به کلی حذف شده است.
جناب وزیر، با تمام احترام به نظر میرسد هیچگونه برنامهریزی مشخص و دقیقی برای تقسیم کلاسها وجود ندارد. معلمین سالهاست در سیستمی با بیثباتی دائم کار میکنند. هر سال مدرسه و کلاسشان جابهجا شده و دغدغهی سازماندهی شاید یکی از اصلیترین گرفتاریهای هر معلمیاست. اکنون چگونه این نیروهای پراکنده را که گاه میان چندین مدرسه پخش شدهاند بین دو بخش حضوری و مجازی سازمان خواهید داد؟
آقای وزیر چگونه تهویهی ایمن کلاسها را در مناطق گرمسیر که تمامی درها و پنجرههای کلاس بستهاست تامین خواهید کرد؟ آیا به همهی مدارس تبسنج اهدا کردهاید؟ اصلا چگونه موارد ناقل بیماری را تشخیص خواهید داد؟ واقعیت این است که همهی ما معلمین، والدین و دانشآموزان را در این دریای هولناک طوفانی پرتاب کردهاید. هرکسی زنده ماند خوشا به حالش.
به عنوان یک مادر، ترجیح میدهم فرزندانم یکسال درس نخوانند تا اینکه احتمال بدهم عاملی سلامتیشان را تهدید میکند. حتما شما هم برای فرزندانتان نسخهی امنتری پیچیدهاید. امنتر از سوار شدن به مترو، اتوبوس و رفتن به حیاط مدرسه و سرویسهای بهداشتی عمومی.
چراکه در نهایت همهی این رفتنها و آمدنها برای او دستاوردی نخواهد داشت. او باید کتابهای قطور و گرانقیمت فلان موسسات آموزشی را خریده و در کلاسهای کنکور فلان آموزشگاه شرکت کند تا شاید بتواند در کمتر از ۳۰ دقیقه تستهای شیمی کنکور را پاسخ بدهد و به این ترتیب صلاحیت خود را در خواندن رشتهی پزشکی نشان دهد. البته اگر سوالات لو نرفته باشند.
آقای وزیر. بیایید مثبت باشیم. بیایید تصور کنیم شما قصد دارید از این فرصت استفاده کنید و یک انقلاب فرهنگی_آموزشی راه بیاندازید. مدارس حتی میتوانند از اسفند آغاز شوند.
نوشتاری از یک معلم نویسنده
برچسب ها :آموزش و پرورش ، ایران مامن ، کرونا ، کوثر شیخ نجدی ، مدارس
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0