تاریخ انتشار : یکشنبه 6 خرداد 1403 - 12:16
کد خبر : 20737

فیزیک روزنامه‌نگاری

فیزیک روزنامه‌نگاری
اگر جامعه‌ای قدر نیروی مخالفِ دلسوز خودش را نداند، محکوم است به حرکتی پُر شتاب به سوی دره‌های سقوط، به فراسوی جو، به خروج از دایره‌ی تعقل و خرد.

از مهم‌ترین نیروهای متضاد حرکت در فیزیک اصطکاک و گرانش هستند. هر فیزیک‌دان و مهندسی هنگام ساخت و طراحی یک وسیله متحرک باید حساب دقیق این نیروها را داشته باشد که اولی نیروی مقاومتی است و منشا دومی پدیده طبیعی جاذبه.

 

یک هواپیما فقط زمانی می‌تواند پرواز کند که نیروهای جلو برنده بر مقاومت هوا غلبه کنند و نیروی بالابری هم سد گرانش را بشکند. آیا باید نتیجه بگیریم اصطکاک یا گرانش بد هستند؟

 

دنیا را در غیاب گرانش تصور کنید؟ در خلاء جایی که هیچ نیرویی مخالف بالا پریدن‌ آدم‌ها نمی‌شود. ممکن است بتوانید ده‌ها متر بالا بپرید، اما این امکان هم وجود دارد که در جو گم شوید و هرگز پایین بر نگردید. از طرفی اگر اصطکاک وجود نداشته باشد هیچ جسمی متوقف نمی‌شود. هیچ ماشینی ترمز نمی‌کند، هیچ هواپیمایی به سلامت فرود نمی‌آید و آدم‌ها نمی‌توانند راه بروند، نمی‌توانتد توقف کنند یا جهت حرکت‌شان را به راحتی اصلاح کنند‌. همه مجبورند تخته گاز تا ابد همان راهی را بروند که از بدو تولد رفته‌اند.

 

به گمانم نقش روشنفکر و روزنامه‌نگار هم در جامعه درست مثل نقش اصطکاک یا گرانش در فیزیک است. روزنامه‌نگار باید حرکات نادرست را تشخیص بدهد و با قلمش در نقش نیروی مخالف، آن‌را به چالش بکشد، نقد کند، از زوایای مختلف ببیند. از آن مهم‌تر باید اجازه‌ی مخالفت داشته باشد و اصلا نتیجه‌ی همین تقابل نیروها و تضارب آراء است که یک حرکت کنترل شده و هدفمند را رقم می‌زند.

 

دولت‌ها در تمام جوامع به قدر کافی پول و نیرو برای تبلیغ دستاوردها یا ارائه تبلیغات و وعده‌ها و تحسین و تشویق‌ خودشان دارند. آنقدر که هیچ روزنامه نگار مستقلی به گرد پای‌شان نرسد. اما چه کسی باید زبان رنج مردم و کاستی‌ها بشود؟ چه کسی بنا است در نقش نیروی اصطکاک جلو تصمیمات یا افراد نادرست بایستد و آن‌ها را متوقف کند؟ چه کسی قرار است ضامن پویایی جامعه بشود و جهت توسعه‌ اجتماعی را تغییر دهد؟ چه کسی باید بیاید و فریاد بزند این ره که تو می‌روی به ترکستان است؟

 

اگر جامعه‌ای قدر نیروی مخالفِ دلسوز خودش را نداند، محکوم است به حرکتی پُر شتاب به سوی دره‌های سقوط، به فراسوی جو، به خروج از دایره‌ی تعقل و خرد. اگر روزنامه‌نگاران هم کُنج امنی برگزینند و نقش صیقل دهنده‌ی خویش را در تقابل با حاکمیت از یاد ببرند؛ چطور می‌توان به اصلاح و توسعه امیدوار ماند؟ اگر بناست کلمات صرفا خرج تایید و تحسین و مجیز‌گویی شوند؛ چه کسی قرار است به عنوان مصلح اجتماعی حقیقت را بگوید؟

 

✍? کوثر شیخ نجدی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات