انتظار رهبری برای دفاع من از ولایت فقیه/ ناراحتی شدید کرباسچی از کیهان و قوه قضاییه/ نگرانی شمخانی از ناآشنایی خاتمی با مسائل اقتصادی/ دلسردی متخصصان هسته‌ای از انتصاب آقازاده

یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۷۶

آقای محمدى عراقى رییس سازمان تبلیغات اسلامی آمد. از من خواست که یک درس درباره فلسفه سیاسى اسلام شروع کنم و از افکار منفى نسبت به ولایت ‏فقیه که در دانشگاه‌ها و محافل نفوذ کرده است، اظهار نگرانى کرد و راه علاج خواست.

آقاى سیدمحمد میرمحمدى آمد. درباره کار جدیدش در دفتر رهبرى،  معاون نظارت و حسابرسی دفتر رهبری توضیح داد و از تعویض معاونان در سازمان برنامه و بودجه گله کرد. از جابجایى‌هاى زیاد در دفتر ریاست ‏جمهورى ناراحت بود.

آقاى غلامرضا فروزش آمد. براى پذیرش شغل سفارت یا معاونت معدن وزارت معادن و فلزات مشورت کرد؛ گفتم هر دو خوب است، ولى تمایلش دومى است.

شب میهمان رهبرى بودم. درباره بنیاد تاریخ، دبیرخانه مجمع و بحث سیاست‌هاى کلى و آیین‌نامه داخلی مجمع و مسایل کشور و فرستاده اتحادیه اروپا صحبت کردیم. ایشان از کتاب خاطرات من که اخیراً به نام «هاشمى ‏رفسنجانى – دوران مبارزه» منتشر شده، تعریف زیادى کرد، ولى تاریخ سفر به عراق را مى‌گویند در سال ۱۳۳۶ بوده و نه سال۱۳۴۰ که در کتاب آمده است و بعضى اشتباهات دیگرى هم دیده‌اند که قرار شد تذکر بدهند. ایشان از اینکه اخیراً حمله و انتقاد علیه ولایت‏ فقیه زیاد شده، ناراحتند و انتظار دارند افرادى مثل من دفاع کنند.

دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۷۶

براى مراسم افتتاح ده طرح عمرانى شهردارى تهران روى پل معلق در چهار راه پارک‏ وی تقاطع، ولی‏عصرـ مدرس ـ چمران رفتیم و نوار را قیچى کردیم. پل را دیدیم؛ مهم است. حدود یک و نیم میلیارد تومان و سه میلیون دلار ارزبری داشته. سپس به پارکینگ طبقاتى در اول خیابان شهید باهنر رفتیم. در مراسم ده طرح، سه پل، اتوبان، پارکینگ، کتابخانه و نمایشگاه وسیع یک ۱۲۰ هکتارى در جاده ساوه براى ماشین ‏آلات سنگین جهت فروش و تعمیر و خدمات که واحدهاى مزاحم شهر را بیرون ببرند و مجموعاً ۱۷ میلیارد تومان هزینه طرح‌ها است، افتتاح شد.

آقاى کرباسچى  شهردار تهران گزارش داد. من هم براى قدردانى از شهردارى و ترمیم روحیه‌هاى ضعیف‏شان در اثر بازداشت‌ها و تبلیغات سنگین اخیر، صحبت کردم. قرار بود آقای آشورى، معاون عمرانی وزارت کشور هم گزارش بدهد، ولى قبل از مراسم، دادگسترى او را برده بود و این هم باعث ناراحتى و افسردگى حضار شد.

به دفتر کوشک رفتیم؛ آقاى کرباسچى هم آمد. به شدت از قوه قضاییه و روزنامه‌هاى کیهان و رسالت ناراحت است و مرتباً از من استمداد مى‌کند. مشکل کار را توضیح داد؛ دلداریش دادم.

سه‌شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۷۶

جامعه وعاظ تهران آمدند. آقاى محمد مؤمنى شهمیرزادی گزارش داد. از نقش من در انقلاب و دفاع و سازندگى تجلیل نمود و لوح تقدیر جامعه وعاظ را تقدیم کرد. من درباره نقش بنیانى روحانیت در جامعه و نقش رهبرى و ولایت صحبت‏ کردم و توجه دادم به توطئه‌هایى که براى تضعیف ولایت و روحانیت در جریان است و دفاع کردم.  پریشب رهبرى انتظارشان را در مورد دفاع از این تهاجم به من ابرازکردند.

عصر تیمسار علی شمخانى وزیر دفاع آمد. از عدم آشنایى آقاى خاتمى، نسبت به مسایل اقتصادى و نیز عدم اقدام مناسبى در سیاست خارجى که ممکن است پس از ماه‏ عسل کوتاه دولت، انتقادات باعث دلسردی مردم و ضعف دولت شود، اظهار نگرانى کرد. گفت، آقاى خاتمى بیش از حد به نظرات آقاى محمد باقریان دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی متکى است که او هم خام است. از اینکه در حکم رهبرى، براى فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به خدمات مؤثر او در نیروها توجه نشده، گله‌مند است.

آقاى رضا امراللهى آمد. گله کرد از اینکه آقاى خاتمى عدم معرفى او را منتسب به نظر رهبرى کرده و گفت به خاطر عدم تخصص آقای آقازاده، رییس سازمان انرژی اتمی براى این سمت، متخصصان دلسردند.

عصر با هماهنگى دفتر رهبرى، حکم دبیری آقای محسن رضایى، برای مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته شد. براى ترک سپاه، لازم بود که مسئولیتی در رابطه با من یا رهبرى داشته باشد.

منبع: کتاب خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۶

ایران مامن