سیدمحمدعلی ایازی
نهی از منکر در دین و قانون اساسی
وقایع روزهای گذشته و ناآرامیهایی که شاهد آن بودیم برخلاف آنچه گفته میشود اصلا ربطی به نهی از منکر ندارد. گشت ارشاد بیش از آنکه گشت راهنمایی باشد، گشت سرکوب و از بین بردن دین است. فلسفه یک چنین حکمی و قانونی میگوید این فریضه نظارت عمومی جامعه به چالشها، هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی است؛
وقایع روزهای گذشته و ناآرامیهایی که شاهد آن بودیم برخلاف آنچه گفته میشود اصلا ربطی به نهی از منکر ندارد. گشت ارشاد بیش از آنکه گشت راهنمایی باشد، گشت سرکوب و از بین بردن دین است. فلسفه یک چنین حکمی و قانونی میگوید این فریضه نظارت عمومی جامعه به چالشها، هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی است؛ این که مردم همه در برابر مشکلات جامعه احساس مسئولیت کنند و مبنا بر این است که اتفاقی که در جامعه رخ میدهد، واقعا معروف یا منکر باشد.
معروف یعنی کار خوبی که در جامعه کمرنگ یا بیاعتنا شده باشد و افراد متخصص این امر، مردم را تشویق و ترویج میکنند. مقابل معروف، منکر است و معادلش ناهنجاری؛ یعنی کار زشتی که جامعه زشتی آن را میشناسد.
در مرحله اول معروف، مسئولیت آمریت بر دوش فرهیختگان و دانشمندان جامعه است؛ کسانی که به خوبی معروف را میشناسند و آگاهسازی میکنند. در فرهنگ دینی و کلام آنان نمونه آن معرفی شده است.
مثلا در تعالیم دینی امر به معروف و نهی از منکر یک نوع اولویتبندیهایی شده است. در کلمات امام حسین (ع) آمده که نهضت و حرکت خودش را در برابر دیکتاتوری و استبداد یزیدی توصیف و از امر به معروف و نهی از منکر یاد میکند و میفرماید من برای اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر ایستادگی میکنم.
در قانون اساسی مسئله امر به معروف و نهی از منکر به عنوان حق نظارت مردم بر حکومت آمده است. وقتی قانون اساسی نوشته میشد یکی از دغدغهها این بود که قدرت مهار نشدنی است و یکی از راههایی که بشود قدرت را کنترل کرد در کنار دستگاهها موظف مانند مجلس، خبرگان، رسانه و مطبوعات اگر نتوانند این کار را انجام دهند، نقش مردم پررنگ میشود.
در درجات پایینتر امر به معروف و نهی از منکر مانند اهتمام برای مبارزه با فقر، تبعیض، فساد، رانتخواری، رشوه خواری، آزار و اذیت و تصرف حقوق مردم، تخلف از قانون و موارد دیگر و جزئیتر آن مثلا افرادی که در خیابان مزاحمت ایجاد میکنند یا دیگران را اذیت میکنند یا در ساختمانی فردی حقوق همسایگان را رعایت نمیکند؛ این هم میتواند مصداقی از امر به معروف و نهی از منکر باشد.
اما نکته اساسی این است که هنجار و ناهجاری یک امر شناخته شده و در حوزه حقوق اجتماعی است و این را نباید فراموش کرد که خیلیها تصور میکنند که مساله امر به معروف و نهی از منکر معادل با امر به واجب و نهی از حرام است اگر این چنین بود خود قرآن از آن تعبیر به معروف و منکر نمی کرد. واجب و حرام زمانی امر و نهی به آن معنا پیدا میکند که به صورت هنجار و ناهنجاری درآمده باشد و اگر به این مرحله رسید، معقولهی ارشاد، هدایت و آگاه کردن به میان میآید. البته باید کسانی این کار را در مرحله اول به عهده بگیرند که خود صلاحیت نهی از منکر را داشته باشند نه افرادی که سر تا پایشان نیاز به ارشاد دارد و خشونت و بی مسئولیتی از سراپای آنان آشکار است چنان که در آیات قرآن در سوره آل عمران آمده است. وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ … مردمی از شما و گروهی که صلاحیت چنین امری را دارند، امر به معردف و نهی از منکر را بر عهده بگیرند.
در اتفاق اخیری که رخ داد دو روایت وجود دارد؛ یک روایت که حکومت از آن یاد میکند و به گونهای وانمود میکند انگار اتفاقی پیش نیامده و خطایی رخ نداده است و روایت دیگر که فرهیختگان و اصحاب رسانه و مردم برداشت میکنند. انتقاد مکرر به این شیوه که افراد را دستگیر می کنند، یکی از مصادیق نهی از منکر است.
هر کدام از روایتهای یادشده درست باشد که ضربهای وارد نشده، یا فرد از قبل بیمار بوده و صرع داشته، دیابت داشته یا … باز هم نفس قضیه که فرد بازداشت شده و در دوران بازداشت این اتفاق برایش رخ داده و منتهی به مرگش شده به خودی خود ایجاد مسئولیت حقوقی و کیفری میکند و نشان میدهد یک کارعادی نبوده که منجر شده به اینکه دختری ۲۲ ساله بترسد و وحشت کند و نفس کار برای مسئولان یک مسئله و مشکل به بار آورده است.
مسئله دوم تناقضهایی است که مسئولان از این اتفاق توصیف میکنند و این طرز صحبت و ادبیاتشان به شک مردم میافزاید. ابتدا میگویند هیچ اتفاقی رخ نداده و بعد ادامه میدهند که ما تحقیق میکنیم پس اگر اتفاقی نیافتاده است پس چرا میخواهید تحقیق کنید؟
مصداق ضربالمثل چوپان دروغگو چنان رفتار کردهاند که اگر زمانی هم برفرض راست بگویند دیگر کسی باور نمیکند. یک جملهای از امیرالمومنین که در نهجالبلاغه آمده است: وقتی افکار عمومی چیزی را نپذیرد یعنی این کار یک مشکل جدی در اعتماد و مشروعیت حکومت دارد.
معمولا در دنیا و در چنین شرایطی که بی اعتمادی باشد گروهی یا دستگاهی که قابل اعتماد هستند وارد عمل میشوند مثلا چند نفر حقوقدان و پزشک مسئله را به صورت مستقل در معرض افکار عمومی بررسی میکنند و به یک نتیجهای میرسند. اما در اینجا میخواهند زود فرد متوفی را دفن کنند که این، اوضاع را بدتر میکند. باید پزشکانی که مورد اعتماد مردم هستند و مستقل از حکومت، فرا میخواندند تا وارد عمل شوند. با این حال همه این مقدمات زمینهی بی اعتمادی را ایجاد میکند صرف نظر از اینکه واقعه چگونه بوده؛ به لحاظ حقوقی و انسانی یک چنین تردیدی را ایجاد میکند و خلاءهایی که در گزارشات آمده، نشان میدهد مسئله به این سادگی هم نبوده است. در هر حال این یک فاجعه است و غیرقابل اغماض؛ و میتوان گفت این عمل یک جنایت است و به هیچوجه قابل قبول نیست.
متاسفانه اینها سوءاستفادههای ابزاری از دین میشود در این ایامی که مصادف شده با اربعین حسینی که قرآن میفرماید: اگر کسی انسانی را بکشد مانند این است که تمام مردم جامعه را کشته و ما نباید در مقابل این اتفاقات بیتفاوت باشیم.
برخی میگویند چرا شما در مورد قضایای دیگر چیزی نمیگویید؟ در مورد مسائل دیگر متولی وجود دارد و کارها را در روال قانونی انجام میگیرد یا آنقدر متولی دارد که نیاز به گفتن ما نیست.
بنده معتقدم در همهی دنیا ممکن است روزانه از این اتفاقات رخ دهد اما نظامها و دستگاههای مسئولی هستند که به این موارد رسیدگی میکنند و مردم هم تجربه کرده اند. مثلا در یک کشور که میگویند فلان پلیس آمریکا مردم را میکشد در هر صورت این یک عمل خطا و گناه است اما فرقش با ایران در این است که رسانههای مستقل و دستگاههای مستقل هستند که مقامات و مسئولان مرتبه بالا را به چالش میکشانند.
برچسب ها :اعتراض ، اغتشاش ، امام حسین ، امر به معروف ، ایران ، ایران مامن ، جامعه ، دین ، سیاست ، سیدمحمدعلی ایازی ، قانون ، قانون اساسی ، مهسا امینی ، ناآرامی ها ، نهج البلاغه ، نهی از منکر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0