طرح حمایت از خانواده؛ رانتش را میخوریم و جوکش را میسازیم
زن جوانی بود. به سختی میشد تصور کرد مادر شده است. دست پسرک دوسالهای دنبالش کشیده میشد که لباس گرمی به تن نداشت. لکههای صورت پسرک معلوم نبود از کثیفیاست یا رد اشک یا زخم. میگفت کودکش از کتک خوردن لذت میبرد. میگفت اگر یک روز او را نزند بچه میرود و سرش را آنقدر