تاریخ انتشار : جمعه 8 اردیبهشت 1402 - 23:31
کد خبر : 18048

عباس رحمانی

لمس پوستِ شیر

لمس پوستِ شیر
به زعم نگارنده، پوست شیر از جنس زمانه اش را می توان با سريال هایی چون سربداران، شب دهم و شهرزاد سنجید.

«پوست شیر» سریالی است که با گذشت چند روز از پایان پخش سومین فصل آن بسیاری درباره‌اش حرف می‌زنند و می‌نویسند؛ درباره حواشی آن از جمله برکناری مدیر یک سینما به‌خاطر بی‌حجابی یک بازیگر، اینکه فصل چهارم آبستن چه اتفاقاتی خواهد بود، درباره گاف‌های سریال و …

 

طبق آمار منتشر شده از گوگل ترندز، عبارت «پوست شیر» به یکی از بیشترین جستجوی گوگل ایرانیان در دی ۱۴۰۱ و همچنین در زمان پخش خود به یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های شبکه خانگی تبدیل شد. این سریال یکی از پربحث‌ترین و پربازخوردترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی در فضای مجازی بود به گونه‌ای که در اسفند ۱۴۰۱ برای دو روز هشتگ پوست شیر ترند اول توئیتر فارسی قرار گرفت.

 

درباره این سریال «عباس رحمانی» یادداشتی را در اختیار ایران مامن گذاشته که متن آن را در ادامه می‌خوانیم؛

 

سه فصل از نمایش تحسین برانگیز سریال پوست شیر گذشت. نمایشی عامه پسند، در این دنیایی که بی وقفه، سریال هایی فقط گیشه ای و نه نمایشی در تولیدند.

 

به زعم نگارنده، پوست شیر از جنس زمانه اش را می توان با سریال هایی چون سربداران، شب دهم و شهرزاد سنجید.

 

صرف نظر از بازی های فراموش‌نشدنی شهاب حسینی، پانته آ بهرام، هادی حجازی فر و … که همیشه انتظارشان را داشتیم، باید به تولیدکنندگان این مجموعه به لحاظ اعتماد به رضا پروانه ها و ساحل ها نمره مثبت بدهیم.

 

پایان فصل سوم پوست شیر را با هم به تماشا نشستیم و چه زیبا به پایان رسید. شاید در انتها مخرجی باشد برای ورود به فصلی دیگر و البته بهتر. باکی نیست. به قدری زیبا به پایان رسید که امیدوارم با همان جنس از معرفت و صداقت، در ادامه به تولید برسد.

 

در طول این سه فصل شاهد اثری بودیم که می‌شد ضمن بفروش بودن، کلیشه ای دربیاید از جنس آثار صدا وسیمایی، از جنس کارهای مهران مدیری، از جنس هجو و فقط برای دیده شدن، بدون احترام به شعور مردم.

 

 

پیشنهاد می کنم این سریال را چند بار و نه فقط از جنبه سرگرمی بلکه به خاطر واکاوی و ریشه یابی چگونگی ایجاد جرم و جنایت ببینید. خیلی مهم است علاوه بر لذت بردن از دیدن سریال، به جنبه های پیدا و پنها شکل‌گیری جرم در جامعه و کشورمان نگاه کنید؛ اینکه این جرایم چرا در کشورهای چون امارات، بلغارستان و … که به آن سفر یا مدتی در آن زندگی کرده‌ایم قابل مشاهده نیست ولی در کشورمان به وفور یافت می‌شود.

 

علاوه بر این‌ها، تیپ‌شناسی شخصیت‌های سریال خود مبحثی جداگانه است. مثلا رضا پروانه، بچه بامعرفتی از جنس بچه‌های جنوب شهر است. بچه بامعرفت محله نظام آباد یا دروازه غار یا … است. دمش گرم، غمش کم، لوطی با معرفتی که پای یار تا به انتها کم نگذاست، رفاقت کرد، خانه اش را پای رفاقت فروخت و به شکل اغراق آمیزی، آخر کوچه مردها بود.

 

این کاراکتر در هنگام مرگ نیز به شکلی جادویی عمر جاودانه یافت تا به کمک نعیم بیاید و البته از معدود نکته‌‌هایی که می‌توان به عنوان ضعف این سریال اشاره کرد این بخش و قسمت دیگری بود که رضا پروانه موتور دوستش را درِ باغ تحویل می دهد. البته این نکات در مجموع در برابر کل تولید، ناچیز است و قابل اغماض.

 

اما نکته دیگری را هم باید در این رابطه یادآوری کرد و پرسید. آیا واقعیت ایران عزیزم با این مفاهیم باید برجسته و شناخته شود و آیا می توان به مسائل جذاب دیگری نیز پرداخت؟ شاید این انتظاری بزرگ باشد که سریال‌سازان موفق به تولید آثاری بپردازند که طی این سال‌ها نگاه بسیاری را به خود دوخته‌اند مانند مرگ مهسا امینی و پیامدهای آن که اگر بپردازند، آن وقت می شوند از جنس سریال هزاردستان شاهکار مرحوم علی حاتمی یا فیلم قیصر از مسعود کیمیایی.

 

 

در فیلم قیصر صحنه‌ای است ناب و شگفت‌انگیز؛ اعظم نامزد قیصر در تلاش برای شعله‌ورکردن زغال، شراره‌ها و جرقه‌هایی از جنس آتش را به دل سیاه شب به هوا پرتاب می‌کند؛ جدال بین روشنایی و سیاهی، جدال بین خیر و شر و در ادامه این جدال و تلاش اعظم، زغال‌های‌ِ تیره روی به نور، گرما و باروری می‌رسند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات