لیلا خطیب زاده
جای مغولها در زیستبوم ایران خالی
هشت قرن پیش زمانی که لشکر مغول به ایران و جهان سرازیر شد با خودش ویرانی و کشتار آورد؛ هر جا که می رفت اگر مردم مقاومت نمی کردند با گرفتن چند خروار کرباس و علوفه برای اسب ها و «اولاغ» هایش از خون اهالی می گذشت اما وای به حال روزی که ساکنان قلعه، شهر یا روستایی تسلیم نمی شدند؛ آنگاه بود که نه تنها به صغیر و کبیر بلکه به جنین های در شکم مادر نیز رحم نمی شد.
جنایات مغول ها را اگر بخواهیم به اختصار بنویسیم می توانیم به گفته های یکی از اهالی بخارا اشاره کنیم که از دست مغول جان به در و به بخشی ازخراسان بزرگ پناه برده بود. مردم از او کسب اطلاع کردند و پرسیدند که «مغول چه کرد؟» و او اینگونه پاسخ داد: «آمدند و کَندند و سوختند و کُشتند و بُردند و رفتند!»
صرفا انعکاس جنایات یک قوم، کار تاریخ نیست بلکه انعکاس سایر وجوه از جمله وجه مثبت از آن قوم را هم برای آیندگان همراه دارد که مغول نیز از آن بری نیست؛ از جمله اینکه مغول به شدت طرفدار محیط زیست بود. مثلا بر اساس یاسای چنگیز که حکم کتاب مقدس برای آنها را داشت، هنگام تخم ریزی ماهی ها که می شد نباید ماهی می گرفتید. رفتن در آب رودخانه و چشمه در روزهای بهار و تابستان ممنوع بود اگر می رفتید حکمتان مرگ بود. چه ایرانی هایی که در آب به قصد غسل می رفتند و به دست مغول کشته نشدند.
بر اساس یاسای چنگیزی اگر آب را آلوده یا گِل آلود می کردید و موجب آزار حیوانات یا مرگ آنها (بر اثر آلودگی آب) می شدید، تنبیه سختی در انتظارتان بود. در محیطی که حیوانات زیست می کردند و اگر شما آزاری به حیوانات می رساندید حکم قتلتان صادر می شد. اگر کسی یک اسب یا یک گاو نر اخته هم می دزدید، باید غزل خداحافظی از این دنیا را می خواند چون جان سالم به در نمی برد.
زمستان ها برای تمرین سپاه، شکار بزرگی ترتیب داده می شد و به همین علت از فروردین تا آبانماه (مارس تا اکتبر) کشتن گوزن، غزال، آهو، بز کوهی، خرگوش، گورخر و برخی پرندگان برای همهی افراد امپراطوری مغول ممنوع بود.
اصلا آنها آنقدر سختگیری در احترام به طبیعت داشتند که گاهی از حد هم می گذشتند مثلا با وضو گرفتن مسلمانان تا مدت ها مشکل داشتند شاید فکر می کردند ذرات آبی که از دستان یا صورت مسلمان بابت وضو گرفتن می چکد به اطراف می پاشد و خاک را آلوده می کند. دلیلش را نمی دانم اما هر چه که بود با وضو مشکل داشتند.
ناگفته نماند مغول هایی که در ایران حکمرانی می کردند و بعدها به ایلخانان معروف شدند به تدریج به اسلام گرویدند و از آنها شخصیت هایی همچون غازان خان و سلطان محمد خدابنده (نام مغولی الجایتو) نیز ظهور کرد و آنوقت بود که دیگر با وضو گرفتن مشکل نداشتند چون همراه با اسلام آوردن ایلخان ، همه مغول های داخل ایران باید مسلمان می شدند.
به هر حال هر چه که بود مغول با آن خوی درنده ای که قبل از ذوب شدن در فرهنگ ایرانی داشت احترامش به طبیعت چه از روی خرافات یا حب به آن، ستودنی است و گاهی فکر می کنم کاش دنیا ، مسوولیت حفاظت از محیط زیست را به مغول های آن زمان می داد آن وقت شاید روزگار بهتری داشتیم و جاهایی همچون ایران با محیط زیستی شکننده وجود نداشت و اینگونه ما مردم، گرفتار کم آبی، خشکسالی، گرد و غبار و مسایلی از این دست نمی شدیم.
گاهی فکر می کنم که جای یک مغول در این روزها و شرایط بد محیط زیست کشورمان خالی است. گاهی تصور می کنم وقتی یک نفر ۱۲ اصله نهال بید را قطع می کند یا از بستر رودخانه ای به صورت غیر مجاز، شن و ماسه برداشت می کند یا خبر می آورند که شکار غیر مجاز داشته و ۱۰ قطعه تیهو را صید کرده است اگر دست مغول می افتاد با او چه می کردند؟ احتمالا بی برو برگرد سرش را قطع می کردند.
درست است که امروز مغول های چندصد سال پیش وجود ندارند تا کسانی را مجازات کنند که قدر طبیعت را نمی دانند اما موجود ۲ پای امروزی که بشر نام دارد فهمیده است که طبیعت وام بلاعوض نمی دهد و در صورت هر گونه نامهربانی با آن، حتما انتقام سختی میگیرد کما اینکه انتقام هایش را شروع کرده است.
* نوشتارهای ستون مداد مشکی صرفا دربردارنده نظرات نویسنده است و به واسطه تنوع آرا و دیدگاهها انتشار مییابد
برچسب ها :اقلیم ، امپراتوری مغول ، تاریخ ، جامعه ، زیست بوم ، لیلا خطیب زاده ، محیط زیست ، مغول
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0