تاریخ انتشار : سه شنبه 5 دی 1402 - 23:39
کد خبر : 19877

مهدی احمدی تاریخ‌پژوه

پرسش از ریشه‌های عقب‌ماندگی ایران

پرسش از ریشه‌های عقب‌ماندگی ایران
ولیعهد قاجاری که خود را مانند موج های خشمگین دریا که در برابر صخره های استوار خُرد می‌شوند، مقهور می‌دید و تمام کوشش ها و دلاوری‌هایش در برابر سپاه فلانژ روس‌ها شکست خورده بود، پریشان و مبهوت در پی یافتن پاسخ برای آن چیزی بود که مملکتش را از این فلاکت و بدبختی نجات دهد.

هنگامی که در ۱۱۶۸ خورشیدی، عباس‌میرزا در قصبه نوا از توابع لاریجان به دنیا آمد، باباخان در همان سال صاحب پنج فرزند پسر دیگر نیز شد اما این کودک که بزرگتر از همه نیز نبود، مورد عنایت ویژه آقامحمد خان قرار گرفت و سرنوشتش برای ولیعهدی بسته شد تا اینکه باباخان با عنوان فتحعلی شاه تاج سلطنت را بر سر گذاشت و عباس میرزا را برای ولیعهدی خود معرفی کرد.

 

ولیعهد جوان قاجاری به حکومت آذربایجان منصوب شد تا با شماری از زبده‌ترین اشخاص و معتمدان شاه راهی محل مأموریت خود شود؛ میرزا اسدالله ‌خان وزیر لشکر و سلیمان خان اعتضادالدوله مأمور انجام خدمات نظامی و رسیدگی به قشون شدند و میرزا عیسی قائم مقام فراهانی به عنوان شخصی کارکشته در امور سیاسی و حکومتی کار تربیت و مشاوره ولیعهد در این زمینه را عهده ‌دار شد تا زندگی جدید و پر از حادثه ای برای شاهزاده قاجاری رقم بخورد؛ زندگی که آغاز آن را با هجوم روس‌ها به گنجه و قتل عام ایرانیان این شهر و اخراج و نفی بلد زنان، کودکان و سالخوردگان رقم خورد.

 

 

در چنین شرایطی ولیعهد به مقابله با روس ها شتافت، هرچند شکست هایی بر آنها وارد کرد در نهایت طی ۲ دوره جنگ های چندین ساله شکست خورد و روس ها توانستند بخش‌هایی از ایران را جدا کنند اما نتیجه این جنگ ها و مشاهداتی که ولیعهد قاجاری از عقب‌ماندگی سپاه و جامعه ایرانی از یک طرف و دگرگونی و پیشرفت ممالک مغرب زمین داشت، باعث تولد نوعی خودآگاهی در وجود عباس میرزا شد تا در نهایت به این پرسش برسد که علل و ریشه‌های چنین عقب ماندگی چیست؟

 

ولیعهد قاجاری که خود را مانند موج های خشمگین دریا که در برابر صخره های استوار خرد می‌شوند، مقهور می‌دید و تمام کوشش ها و دلاوری‌هایش در برابر سپاه فلانژ روس‌ها شکست خورده بود، پریشان و مبهوت در پی یافتن پاسخ برای آن چیزی بود که مملکتش را از این فلاکت و بدبختی نجات دهد. چنان که رو به ژوبر فرانسوی می‌کند و می‌گوید: ای مرد بیگانه! تو این ارتش این دربار و تمام دستگاه قدرتم را میبینی ولی گمان مبر که من مرد خوشبختی باشم. افسوس! چگونه من می‌توانم چنین باشم.

 

این آغازی برای آگاهی عباس میرزای قاجار بر عقب‌ماندگی کشورش بود، آنچنان که هیچ شاهزاده‌ای پیش و پس از او بر چنان عقب‌ماندگی آگاهی نیافت. ولیعهد قاجار در سخنانش با ژوبر به ناکامی های خود و مملکتش اشاره می کند و می‌گوید: مردم فیروزی‌های مرا سخت می ستایند در حالی که من به تنهایی از ضعف خود آگاهم چه کرده‌ام که مورد احترام جنگجویان غرب واقع شده‌ام؟ چه شهری را من تسخیر کرده‌ام چه انتقامی از مستولی‌شدگان به استان‌هایمان تا کنون توانستند بکشم؟ من جز با چهره ای شرمگین نمی‌توانم با ارتشی که پیرامون مرا گرفته است دیده بیفکنم هنگامی که باید نزد پدرم برسم چه خواهد شد؟

 

 

از سخنان عباس میرزا می توان متوجه شد که بر این مسئله که ضعف مملکتش چیست آگاه شده و نیک می دانست که اروپا در چه جایگاهی قرار دارد. وی سخت تحت تاثیر شکست از روس ها قرار گرفته بود و اذعان داشت که از شهرت فیروزی های ارتش فرانسه آگاهی دارم و همچنین دانسته‌ام که دلاوری‌های روس‌ها در برابر ایشان جز یک ایستادگی بیهوده نیست…به همین دلیل نیز در پی یافتن جوابی می گردد و به ژوبر می گوید: آنچه توانایی که شما را تا این اندازه از ما برتر ساخته است دلایل پیشرفت شما و ضعف ثابت ما کدام است؟ … ای بیگانه به من بگو که چه باید کنم تا جان تازه‌ای به ایرانیان بدهم؟

 

با توجه به چنین دیدگاهی، چیزی که فکر و ذهن ولیعهد را مغشوش و پریشان کرده بود همانا پیشرفت غرب و عقب‌ماندگی کشور بود. به همین دلیل نیز در پی آن افتاد تا بلکه ایرانیان را هوشیار کند. این دغدغه چنان بر اندیشه عباس میرزا گران می‌آید که حتی بر زمین و زمان شک می‌کند که مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ … اما در نهایت به این نتیجه می رسد و گمان نمی‌کند که اینطور باشد. حال ولیعهد بدون اینکه متوجه کارهای بی‌اساس باشد همیشه فکرش در اطراف امور مهم جولان داشت تا بلکه امیدی بر اصلاح بربندد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات