تا اینجای کار، بایدن با بیش از ۵۰ درصد آرا و کسب ۲۶۴ رای الکترال بر ترامپ با کسب ۴۸ درصد آرا و ۲۱۴ رای الکترال پیشی گرفته ودموکراتها تا ورود به کاخ سفید فاصله چندانی ندارند.
به این ترتیب بایدن چهارمین کمپینی را رهبری کرد که توانست در طول حیات ایالات متحده، رئیسجمهوری مستقر را از کاخ سفید بیرون کند. آخرین رییس جمهور تکدوره ای بعد از جیمی کارتر، بوش پدر بود که به کلینتون باخت.
اما چه شد که دموکراتها را بسیج کرد تا برای سرنگونی ترامپ، متحد شوند و مشارکتی بیسابقه را رقم بزنند؟
اولویت سیاست داخلی و خارجی ترامپ، اقتصاد آمریکا بود. به نوعی همه سیاستهای ترامپ با محوریت اقتصاد پیش میرفت و انصافا هم در حوزه مسائل اقتصادی موفق بود. کاهش بیکاری و رونق کسب و کار طی دوره چهارساله ترامپ بینظیر بود.
اما هژمونی آمریکایی مساوی قدرت اقتصادی نیست. یک ابرقدرت، باید بتواند سایر ابعاد سخت و نرم قدرت را در توازن با یکدیگر پیش ببرد؛ کاری که ترامپ نکرد و دیگر حوزههای قدرت را فدای اقتصاد کرد.
خروج یکجانبه از پیمانهای بینالمللی، اعتبار آمریکا در جهان را خدشه دار کرد. خروج از معاهدات زیست محیطی، چهرهای بی مسئولیت از دولت واشنگتن ارایه داد.
تقابل با دیگر قطبهای قدرت جهان از اروپا گرفته تا چین، سیاست خارجی پرتنشی را ایجاد کرد و آمریکا را فرسود.
ماجراجوییهای خاورمیانهای ترامپ، بیثباتی در منطقه را به دنبال آورد. سختگیری بیش از اندازه در قوانین مهاجرت، چهرهای خودخواه از آمریکا بر جای گذاشت و دروغ گوییهای بیتوقف ترامپ، چهره آمریکای مطلوب و هالیوودی را خدشه دار کرد.
همه اینها، رویای آمریکایی میلیونها شهروند این کشور را بر باد داد و دموکراتها را برای بیرون راندن چنین رئیسجمهور هژمونشکنی همقسم کرد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0