قیمه سیاست در ماست فرهنگ
در حالی که کشمکشها میان برگزارکنندگان و تحریمکنندگان جشنوارههای سالانه هنری به خصوص جشنواره چهل و یکم فیلم فجر هر روز ابعاد تازهای مییابد، در حوزه موسیقی نیز اوضاع متاثر از دوقطبی است که از جنس سیاسی و در ارتباط با ناآرامیهای اخیر شکل گرفته است.
پس از تلاشهای نهادهای فرهنگی برای راهافتادن دوباره کنسرتها در کشور، روزنامه «همشهری» گزارش داد فعالان عرصه کسبوکارهای آنلاین از بازگشت آرامش به حوزه خبر میدهند. همچنین استقبال از کنسرت زانکو نشان داد تلاشها برای تحریم حضور مردم در رویدادهای فرهنگی و هنری با شکست سنگینی مواجه شدهاست. فعالیت دوباره اینفلوئنسرها از دیگر نمودهای عادیشدن شرایط در کشور بهحساب میآید.
این در حالی است که بسیاری در فضای مجازی با تمسخرِ کنسرتی که اخیرا برگزار شده و نیز توصیف خبرگزاری «تسنیم» که آن را «نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایران» خوانده همچنان از دهانکجی اهالی فرهنگ به فراخوان حاکمیتی سخن میگویند و اینکه سیاستزدگی فرهنگ باعث اضمحلال آن شده است.
در این فضا، زد و خوردهای رسانهای و مجازی نیز موضوعی قابل توجه است تا جایی که اخیرا برخی از خوانندگان و اهالی موسیقی یکی از سخنرانیهای «علی اکبر رائفی پور» را بعد از ۱۲ سال بازنشر داده و او را به دلیل توهین به هنرمندان هدف حمله قرار دادهاند؛ وضعیتی که وزیر فرهنگ را نیز به واکنش واداشت و «محمدمهدی اسماعیلی» دستور پیگیری قضایی توهین را صادر کرد.
به گزارش ایران مامن، نکته مهمی که اکنون ذهن بسیاری از سیاستگذاران حوزه فرهنگی را به خود مشغول کرده این است که چگونه میتوان به شرایط چند سال پیش بازگشت یعنی زمانی که هنرمندان و به خصوص سلبریتیها برای تبلیغات انتخاباتی پیشگام میشدند و طرفدارانشان را به نفع یا علیه یک نامزد بسیج میکردند.
از دید آنان، کنارهگیری امروز سلبریتیها از عرصه سیاست به معنای دهانکجی آشکاری است که نمود غیرقابلانکاری در فضای مجازی و عمومی جامعه دارد؛ حتی برای آنان که سالها از بودجههای کلان نهادهای فرهنگی و سازمان عریض و طویلی مانند صداوسیما تغذیه کرده و حالا صدای مخالفتشان با سیاستِ موجود گوش فلک را کر کرده است.
این چالش ذهنی دو نکته اساسی را نادیده میگیرد که نخستینشان نقش سیاستگذاران فرهنگی در وضعیتی است که پدیدار شده است.
طی سالهایی طولانی، افراد صاحبنام حوزه فرهنگ در راستای سیاستهای ترویجی به کارگرفته شدند اما هرگاه ناهمسویی میان اهالی فرهنگ و سیاست رخ داد، نتیجه حذف چهرهها و تلاش برای جایگزینی آنان با چهرههای درجه چندم بود که نمونه بارز آن در مورد «محمدرضا شجریان» پس از وقایع سال ۸۸ رخ داد.
سیاسی کردن عرصه فرهنگ با چشم بستن بر این واقعیت صورت گرفت که اصولا این قشر و دسته در حال و هوا و فازی متفاوت با دودوتاچهارتاهای سیاسی زیست میکنند و با وجود عافیتطلبی و مآلاندیشیهای متداول زمانی که بین اقبال عمومی و اهداف سیاسی مجبور به انتخاب شوند اکثرا ناگزیر به چشم شستن از گزینه دوم خواهند بود.
نکته مهم دوم اینکه اصولا سیاستگذاران فرهنگی تصورشان از اهالی فرهنگ و هنر محدود به سلبریتی بودن افراد است و در این فضا اصولا هنرمندان واقعی در حوزههای گوناگون به چشم نمیآیند و به همین خاطر در قحطالرجال هنرمندان همسو دست و پا میزنند تا جایی که درگیر وضعیتی تمسخرآمیز مانند توسل به زانکو و مهران رجبی و … میشوند.
این در حالی است که سیاستگذاری در عرصه فرهنگ مانند بسیاری از نقاط مختلف جهانی باید معطوف به قانونگذاری درست و دوراندیشانه در این حوزه باشد تا سیاسی و امنیتی کردن آن.
برچسب ها :ایران مامن ، تئاتر ، تحریم جشنواره ، جامعه ، جشنواره فیلم فجر ، سلبریتی ، سیاستگذاری فرهنگی ، سینما ، شبکه اجتماعی ، شجریان ، فرهنگ ، فضای مجازی ، موسیقی ، هنر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0