کاش نویسنده این مطلب هم توی کلاسهای دیکته این خانم معلم شرکت کند تا دیگر برایش «سئوال» پیش نیاید…
خانم معلم آملی و جامعه هیجانی
یکی از مشکلات امروز جوامع جایگزین شدن تبلیغات به جای آموزش است؛ نگرانی و دغدغهای که حالا در کشورمان نیز باید آن را بیشتر از گذشته احساس کرد. اما تبلیغاتی که در کشورمان عمومی شده است ورای مسائل اقتصادی است. بعضا شاهد ایجاد یک نوع تبلیغات سیاسی جناحی هستیم که از سر لجبازی مطرح میشود و واکنشها و رفتارهای مقابلی که دیده میشود نوعا دارای مبنای لجبازانه است تا برگرفته از یک اصول فکری و روش تصحیح رفتارهای اجتماعی.
ماجرای آموزگار آملی به خوبی مبین همین موضوع است. اجرای یک ترانه محلی به نام « گنگستر شهر آمل» با هدایت یک معلم دورههای آموزش ابتدایی در شبکههای اجتماعی بازتاب زیادی داشت و پس از آن با توجه به عدم سنخیت چنین آموزشهایی در مدارس موضوع اخراج وی مطرح شد. اما بعد از مدتی با فشار افکار عمومی و اخبار منفی در این حوزه و وساطت برخی از مقامات محلی وی به سر کار خود بازگشت.
مراحل مختلف این خبرپراکنی و کنش و واکنشهای اجتماعی تا انتهای ماجرا نه تنها یک اصول و روش صحیح را طی نکرد بلکه با یک دلخوری اجتماعی به پایان رسید. در حالی که موضوع اصلی در این ماجرا، مساله عدم سنخیت چنین رفتارها و آموزشهای اجتماعی رفتاری است که در کلاسهای درس به اجرا گذاشته میشود.
ماجرای اخراج این معلم باعث شد تا بسیاری از سر دلسوزی برای یک خانم آموزگار مساله اصلی روش و متد آموزشی را فراموش کنند و فرعیات سیاسی اجتماعی مطرح شود.
خیلی ساده میتوان به این سئوال پاسخ داد که اگر در خارج از کشورمان چنین رفتاری از یک معلم دوره آموزش ابتدایی سر میزد چه رفتاری با او میشد و آیا جامعه نیز از سر دلسوزی با یک معلم برخورد می کرد.
سئوال اساسی دیگر اینکه کجا و چه زمانی باید دلسوزی کرد؟ برای آموزش نسل آینده یا برای معلمی که از روشهای مطلوب آموزشی پیروی نمیکند و حتی برخلاف آن عمل میکند؟
موضوع برخورد از نوع سخت نیست و حتی موضوع برخورد با این معلم جوان نیست، بلکه مساله اساسی رویکرد اجتماع درباره مقوله مهمی چون آموزش است. این روزها دیگر آموزشهای خشک و سخت و با چوب و ترکه کاربرد ندارد؛ بلکه حتی برای آموزش از روشهای موزیکال استفاده می شود و دیگر مواردی چون تمرینات و حتی استرسهای امتحانی نیز به کودکان و دانش آموزان تحمیل نمیشود. اما جامعه به جای اهمیت به مساله آموزش و کار اشتباهی که رخ داده بود برای فرد خاطی دل سوزاند. هر چند که شاید نوع برخورد سخت با وی که یک زن جوان بود باعث واکنش هیستریک جامعه میشد.
متاسفانه فعالان مجازی و نخبگان سیاسی و اجتماعی نیز به جای هدایت جامعه به مسیر درست بیشتر از گذشته با تشدید اختلافات باعث انحراف فکری و واکنشی جامعه میشوند.
یک موضوع مهم این است که آیا جامعه رفتار و واکنشهای اجتماعی توسعهمند دارد یا نه از سر احساسات و عواطف و به صورت هیجانی به امور بدون توجه به آینده و عواقب امر رفتار میکند. ماجرای آموزگار آملی به خوبی به این سئوال پاسخ میدهد.
✍? امیر حمزه نژاد روزنامهنگار توسعه
برچسب ها :آموزش ، آموزش ابتدایی ، آموزش نوین ، اجتماع ، افکار عمومی ، امیر حمزه نژاد ، ایران مامن ، تبلیغات ، توسعه ، جامعه ، دلسوزی ، روزنامه نگار توسعه ، شبکه اجتماعی ، فرهنگ ، فضای مجازی ، گنگستر شهر آمل ، متد آموزشی ، معلم آملی ، موسیقی ، نسل آینده ، واکنش هیستریک
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 1