این «قبله عالم»های دور و بر ما در کدام گهواره بار میآیند؟ «تله استحقاق»
دوستی تعریف میکرد پدرش روی آموزش سلام و احوالپرسی خیلی حساسیت داشت و به همین علت صبح به صبح وقتی برادر کوچکشان بیدار میشد با او سلام و احوالپرسی گرمی میکردند تا یاد بگیرد. بعد از مدتی خواستند بچه را امتحان کنند، صبح که بیدار شد، صبر کردند ببینند سلام میکند یا نه که دیدند پسرک اخمهایش را توی هم کرد و با ناراحتی گفت: «چیه؟ چرا امروز هیچکدومتون بهم سلام نمیکنید؟»
کودکان خود را «قبله عالم» میپندارند و محق برای دریافت خدمات و توجهات بیقید و شرط. در واقع کودک گمان میکند جهان برای او و حول محور او ساخته شده است و میدانیم که اینگونه نیست. کودکان بزرگ میشوند و درک میکنند که جزء کوچکی از جهان و روابط انسانی هستند اما گاه به دلایلی این نگرشهای کودکانه بر برخی افراد باقی میماند و در ناخودآگاهشان رسوب میکند.
این نگرش میپندارد دیگران برای پذیرش مطلق و بیقید و شرط او خلق شدهاند. او خورشید جهان است و هر کس که از او روی برگرداند فقط خودش را از نور و گرمای این ستارهی عالمتاب محروم کرده است. دیگران برای گرامیداشت او آفریده شدهاند، برای شنیدن او، محبت و توجه به او. اما او هیچ وظیفهای برای پاسخدادن به عواطف و نیازهای دیگران ندارد.
مثالش را در شخصیت «اسدالله خان» در سریال «پدرسالار»، میبینیم؛ مردی که به پیری رسیده اما چنان در تلهی استحقاق گرفتار است که قائل به استقلال شخصیت و هویت در دیگران نیست.
تلهی استحقاق میگوید: چرا روشی که شما را دوست میدارم را، نمیپسندید و برایتان کافی نیست؟ چرا از نحوهی ارتباطم لذت نمیبرید؟ چرا خوشحال نمیشوید اگر نیازهایتان را نادیده میگیرم و قبول نمیکنید من همینم که هستم؟ چرا نیازهای من اولویت ندارد؟ چرا فکر میکنید لازم است این خورشید بینقص تغییر کند؟ توقع نداشته باشید ذرهای به خواستهها و انتقادات شما اهمیت بدهم، من مرکز هستیام. مرا همینطور که هستم، همینطور بیتوجه، بیمسوولیت، یا دیکتاتور و خودرای و پرتوقع باید دوست داشته باشید وگرنه زیر میز بازی میزنم و خشمم را با قهر یا دعوا نشان میدهم.
تلهی استحقاق به سه روش میتواند خودش را بر روابط حاکم کند.
اول: استحقاق لوس:
شامل افرادی که پرتوقع و کنترلگرند، باید همهچیز مطابق میلشان پیش برود وگرنه قشقرق راه میاندازند و در قبال عواطف دیگران همدلی کمی دارند. خودشان را ورای قانون میدانند و استثنا فرض میکنند. همیشه حقبهجانب هستند و عذرخواهی از مخیلهشان هم عبور نمیکند.
دوم: استحقاق وابسته:
افراد گرفتار این تله خود را تا حد ممکن ضعیف و نیازمند به مراقبت جا میزنند. همیشه طلبکارند که چرا بهشان سرنزدید و در نقش یک بیگناهِ مظلوم همواره در حال گله و شکایت از دیگران و دردهای بدنیشان هستند. توقع دارند کسی بیاید و همهی نیازهایشان را یکجا برآورده کند.
سوم: استحقاق تکانشگری:
این افراد نمیتوانند عواطف و احساسات خود را کنترل کنند. اهمالکاری، بینظمی و انواع اعتیاد (شامل پرخوری، فضای مجازی و …) از علائم این افراد است. چون نمیتوانند رضایت و لذت فوری را فدای اهداف بزرگ کنند. عدم کنترل تکانهها میتواند سبب شود رفتارهای نامناسب زیادی نشان دهند.
اغلب افراد گرفتار در تلهی استحقاق مشکل را در دیگران جستجو میکنند و از این رو نیازی به درمان در خود احساس نمیکنند، تا زمانیکه عرصهی زندگی شغلی و خانوادگیشان کاملا بههم ریخته شود. به هر حال خودآگاهی اولین قدم برای درمان این تله است.
کوثر شبخ نجدی
برچسب ها :تله استحقاق ، خودشیفتگی ، قبله عالم ، کوثر شیخ نجدی ، نارسیسیم
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0