تاریخ انتشار : جمعه 6 خرداد 1401 - 2:58
کد خبر : 13826

آبادان دوبی می‌شد اگر…

آبادان دوبی می‌شد اگر…

پس از حادثه ویرانی متروپل، نگاه‌ها به تبعات این رخداد دوخته شده است.   با آغاز تجمعات اعتراضی و طرح شعارهای ساختارشکنانه در آبادان که کوتاه زمانی پس از اعتراضات اخیر به نحوه جراحی اقتصادی و حذف ارز حمایتی در ازای یارانه دولتی رخ داد، ویرانی ساختمان دوقلوی متروپل ابعادی تازه می‌یابد.   در شرایطی

پس از حادثه ویرانی متروپل، نگاه‌ها به تبعات این رخداد دوخته شده است.

 

با آغاز تجمعات اعتراضی و طرح شعارهای ساختارشکنانه در آبادان که کوتاه زمانی پس از اعتراضات اخیر به نحوه جراحی اقتصادی و حذف ارز حمایتی در ازای یارانه دولتی رخ داد، ویرانی ساختمان دوقلوی متروپل ابعادی تازه می‌یابد.

 

در شرایطی که برخی سوالاتی جدی درباره چرایی ساخت سازه‌ای را مطرح می‌سازند که تاکنون جان نزدیک به ۲۰ نفر را گرفته، همچنین سرنوشت سازنده آن و پرسش‌هایی از این دست، دکتر «کوثر شیخ نجدی» به چرایی این موضوع پرداخته که چرا شهرهای خوزستان نباید مانند دوبی پررونق باشند؟

 

سال نود و پنج به دوبی سفر کردم؛ روز اول کنار هتل محل اقامت‌مان یک زمین صاف بود و بی‌اغراق بعد از یک هفته یک ساختمان بلند‌مرتبه به جایش سبز شده بود. کارگر‌ها که اغلب هندی، پاکستانی و مصری بودند، شبانه روز بی‌وقفه کار می‌کردند.

 

دوبی شهر جذب سرمایه‌ها است. تکنیک به ظاهر ساده‌ای دارد. امنیت سرمایه‌دار تضمین می‌شود و تا حد زیادی از مالیات هم معاف هستند. به ملیت و مذهب شما کاری ندارند، کافی‌ است به قوانین عمومی احترام بگذارید. دوبی شهرِ «ترین‌ها» است. بی‌جرم و جنایت‌ترین، بلند‌ترین برج‌ها، لاکچری‌ترین هتل‌ها، مراکز خرید و تفریح و غیره. شهر‌ترین شهرها است و درست بیخ گوش ما از همه‌ی دنیا برای سرمایه‌گذاری به آن هجوم می‌آورند.

 

 

آب و هوای دوبی چیزی شبیه خوزستان است. گرم و شرجی و خشک. اما در همان جهنم سوزان، معجزه‌ای به نام «میراکل گاردن» خلق کرده‌اند، باغی یکپارچه گل. در دوبی حتی خیابان‌گردی هم شما را شگفت زده می‌کند؛ گویی وارد یک فیلم‌ علمی تخیلی شده‌اید. ساختمان‌های باورنکردنی و باشکوه، آبشار‌‌های موزیکال رقصان، برج خلیفه، قطارهای هوایی، اتوبان‌های شانزده بانده، غول‌های ماشین سازی دنیا و در کنار همه‌ی اینها نظم و امنیتی بی‌نظیر باعث می‌شود از خودتان بپرسید چرا ما نه؟

 

به نظر می‌رسد این‌همه در ابتدا ناشی از تغییر نگرش‌ها است. دلایل این پیشرفت سریع و شگفت را می‌توانید در مقالات متعدد جستجو کنید اما من آن را در یک جمله خلاصه می‌کنم: آنها باور داشتند که «مردم ما مهم هستند.» ؛ یعنی به زندگی‌، رفاه‌، رشد و شکوفایی‌ و سلامتی‌شان اهمیت می‌دهیم. مردم ما مهم هستند؛ همین حالا و اکنون، زندگی‌شان مهم است و باید خوب زندگی کنند نه وقتی مُردند.

 

مردم ما مهم هستند و ما کسانی را که به تمسخر می‌گفتند «آخر کشور شما جز شن و خاک و گرما و شرجی چه جاذبه‌ای دارد» به تحسین وا می‌داریم. اما نه با جنگ و رجز‌خوانی، نه! بلکه با اهمیت دادن به مردم، با تعقل و درایت، با دوری از توهم و دروغ و …

 

مردم ما مهم هستند پس کاری می‌کنیم محصولات‌مان به همه جا صادر شود. کاری می‌کنیم یک زنِ تنها با هر پوششی بتواند در هر کجای شهر و در امنیت کامل قدم بزند. کاری می‌کنیم به دلیل یک تصادف کوچک کسی عزادار نشود.

 

مردم ما مهم هستند و لیاقتشان بیش از این است که در صف نان و روغن توی سر و کله هم بزنند. کاری می‌کنیم از سراسر دنیا برای اکسپو متقاضی هتل‌های ما باشند، در کشورمان پول خرج کنند و جهان انگشت به دهانِ ما بماند. با دراز کردن دست دوستی و مهمان‌نوازی به سمت همه‌ی اقوام و البته نه با …

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات