عزّت و آزادگی
امروز که دفتر نکتهها و یادداشتهایم (از فروردین ۷۵ تا فروردین ۸۸) را ورق میزدم به یک نکته از «آلبرکامو» نویسنده و وجودگرای فرانسوی، یک نکته از «حسین بن علی» (ع) و نکته ی سوم هم از یک متفکر گمنام برخوردم که هر سه نکته بیانگر وضع و حال این روزها و شبها است.
امروز که دفتر نکتهها و یادداشتهایم (از فروردین ۷۵ تا فروردین ۸۸) را ورق میزدم به یک نکته از «آلبرکامو» نویسنده و وجودگرای فرانسوی، یک نکته از «حسین بن علی» (ع) و نکته ی سوم هم از یک متفکر گمنام برخوردم که هر سه نکته بیانگر وضع و حال این روزها و شبها است.
کامو گفته است که ایستاده مُردن بهتر از یک عمر زانو زدن و بندگی کردن است. امام حسین فرموده است چقدر مرگ در راه رسیدن به عزّت و احیای حق، سبک و راحت است. مرگ در راه عزت، جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگی فاقد حیات نیست.
او سپس خطاب به امیر کوفیان و لشکر یزید می گوید: آیا مرا از مرگ می ترسانید؟ تیرتان به خطا رفته است و گمانتان تباه است. من کسی نیستم که از مرگ بهراسم. منش من بزرگتر و همّت من عالیتر از آن است که از ترس مرگ، به زیر بار ستم روم.
سالها پس از آن که امام در مُحرّم سال ۶۱ هجری به دست کوفیان و «عبیدالله ابن زیاد» امیر کوفه به شهادت می رسد یک متفکر گمنام هواخواه او مینویسد: از من پرسیدند که از کوفه بیزاری؟ گفتم: نه، از امیر کوفه بیزارم، آن کوه معصیت، تابوت کینهها و عقدهها، حاکمی که از دین خدا فقط حلال و حرامش میدانست، از جوهر دین بی خبر بود. امثال آن حاکمان، خدا را قعرنشین کردند. آزادگان اما میمیرند، در خاک میشوند تا جامعه، سربلند کند دوباره.
برچسب ها :آزادگی ، آلبر کامو ، امام حسین ، اندیشه ، ایران مامن ، تاریخ اسلام ، جامعه ، حق ، دکتر حسن سلامی ، شهادت ، عزت ، کوفه ، مرگ
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0