تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 مرداد 1401 - 12:59
کد خبر : 15049

عزّت و آزادگی

عزّت و آزادگی

امروز که دفتر نکته‌ها و یادداشت‌هایم (از فروردین ۷۵ تا فروردین ۸۸) را ورق می‌زدم به یک نکته از «آلبرکامو» نویسنده و وجودگرای فرانسوی، یک نکته از «حسین بن علی» (ع) و نکته ی سوم هم از یک متفکر گمنام برخوردم که هر سه نکته بیانگر وضع و حال این روزها و شب‌ها است.  

امروز که دفتر نکته‌ها و یادداشت‌هایم (از فروردین ۷۵ تا فروردین ۸۸) را ورق می‌زدم به یک نکته از «آلبرکامو» نویسنده و وجودگرای فرانسوی، یک نکته از «حسین بن علی» (ع) و نکته ی سوم هم از یک متفکر گمنام برخوردم که هر سه نکته بیانگر وضع و حال این روزها و شب‌ها است.

 

کامو گفته است که ایستاده مُردن بهتر از یک عمر زانو زدن و بندگی کردن است. امام حسین فرموده است چقدر مرگ در راه رسیدن به عزّت و احیای حق، سبک و راحت است. مرگ در راه عزت، جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت جز مرگی فاقد حیات نیست.

 

او سپس خطاب به امیر کوفیان و لشکر یزید می گوید: آیا مرا از مرگ می ترسانید؟ تیرتان به خطا رفته است و گمانتان تباه است. من کسی نیستم که از مرگ بهراسم. منش من بزرگ‌تر و همّت من عالی‌تر از آن است که از ترس مرگ، به زیر بار ستم روم.

 

سال‌ها پس از آن که امام در مُحرّم سال ۶۱ هجری به دست کوفیان و «عبیدالله ابن زیاد» امیر کوفه به شهادت می رسد یک متفکر گمنام هواخواه او می‌نویسد: از من پرسیدند که از کوفه بیزاری؟ گفتم: نه، از امیر کوفه بیزارم، آن کوه معصیت، تابوت کینه‌ها و عقده‌ها، حاکمی که از دین خدا فقط حلال و حرامش می‌دانست، از جوهر دین بی خبر بود. امثال آن حاکمان، خدا را قعرنشین کردند. آزادگان اما می‌میرند، در خاک می‌شوند تا جامعه، سربلند کند دوباره.

 

۱۲ مرداد ۱۴۰۱

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات