تاریخ انتشار : شنبه 17 تیر 1402 - 11:55
کد خبر : 18608

کوثر شیخ نجدی

چرا نمی‌توانند کنکور را بردارند؟

چرا نمی‌توانند کنکور را بردارند؟
نمی‌توانند کنکور را بردارند؛ چون در این مملکت فقط برای سه،چهار رشته، شغل و آینده‌ی روشن وجود دارد و همه فارغ از میزان علاقه و استعدادشان، می‌کوشند وارد این رشته‌ها شوند.

سعید ۲۰ ساله است. امسال برای دومین بار کنکور می‌دهد. چون تیزهوشان درس خوانده همه از او توقع دارند پزشکی قبول شود. می‌گوید دو سال است هیچ جا نرفته‌ام. حتی خانواده هم تمام مهمانی‌ها و سفرها را به بعد از کنکور من موکول کرده‌اند. چهره‌اش لاغر و تکیده است و آرام و قرار ندارد. می‌گوید: از کلاس چهام تا حالا دارم تست‌ می‌زنم و کلاس می‌روم، آن موقع برای قبولی در آزمون تیزهوشان، الان برای کنکور. مادرش می‌گوید شب قبل از شدت سردرد نتوانسته بخوابد، با اینکه در یک سال اخیر تحت نظر پزشک، داروی ضداضطراب مصرف می‌کند. سعید نهایتا می‌گوید اگر امسال قبول نشوم بدبختم. باید بروم سربازی. بعد معلوم نیست چقدر از درس‌ها یادم بماند.

 

ناامیدی یعنی فاصله میان خواسته‌ها و داشته‌های انسان چنان زیاد شود که فرد خودش را از برآوردن‌شان تا همیشه عاجز بیابد و کنکور همان جادویی است که توانسته چندین نسلِ انسانِ ایرانی  را -هر سال صدها هزار نفر- به کام هیولای ناکامی بفرستد و نشاط و خلاقیت و امیدشان را یک شبه ببلعد.

 

در کشورهای پیشرفته‌ دانش‌آموزان معمولا بعد از دبیرستان، یکی دو سال به کالج می‌روند. ورود به کالج آسان است. دانش‌آموز بر اساس علاقه‌مندی تصمیم می‌گیرد در چه رشته‌ای ادامه تحصیل دهد و فقط کافی است، در دبیرستان سه چهار درس مرتبط با آن رشته را انتخاب کرده، نمره‌ی حد نصاب را بیاورد و وارد کالج شود. البته عجله‌ای برای ورود به کالج یا همان دانشگاه نیست. چون در ۱۸ سالگی مایلند بیشتر تجربه کنند و بفهمند واقعا به چه کاری علاقه‌ دارند بنابراین گاهی یک سال به خودشان فرصت می‌دهند و به دوره‌های کارآموزی بخش خصوصی می‌روند که عموما به کارآموز دستمزد اندکی هم پرداخت می‌شود.

 

سال ۸۶ تصویب شد که باید تا سال ۹۰ کنکور حذف شود. زیبا نیست؟ کنکور ۱۴۰۲ هم برگزار شد. چرا؟ چون هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد ریشه‌های ناراستی کنکور را بررسی کند. همه دنبال مُسکن‌هایی هستند که چند صباحی سر مردم را گرم کند. غافل از اینکه این چند صباح حالا شده یک تاریخ طولانی از تولید آدم‌هایی که سر جای خودشان نیستند.

 

 

_آنها‌یی که باید مهندس می‌شدند دکتر شده‌اند و افتاده‌اند در کار بساز و بفروشی.

_آن‌ها که روانشناسی خواندند توی اسنپ کار‌می‌کنند یا در خانه نشسته‌اند.

_ آن‌ها که باید شومن می‌شدند در اینستاگرام جریان روانشناسی زرد را جلو می‌برند.

_داروسازها، شده‌اند فروشنده لوازم آرایشی خارجی!

_آنها که باید معلم می‌شدند معلوم نیست کجا رفته‌اند.

_حسابدارها و مدیریت خوانده‌ها دارند ناخن می‌کارند و آنها که اقتصاد و فلسفه خوانده‌اند بیکارند.

_کامپیوتر خوانده‌هایی که آرزو داشتند برنامه‌نویس و انیمیشن‌ساز شوند، به نصب ویندوز و پُر کردن فایل اکسل در یک اداره دولتی رضایت داده‌اند.

 

نمی‌توانند کنکور را بردارند؛ چون در این مملکت فقط برای سه،چهار رشته، شغل و آینده‌ی روشن وجود دارد و همه فارغ از میزان علاقه و استعدادشان، می‌کوشند وارد این رشته‌ها شوند.

 

_مملکتی که هرروز یک کارخانه‌ و کارگاهش ورشکست می‌شود، حساب‌دار و مدیرمالی می‌خواهد چه کار؟

_وقتی جاده و ساختمان جدیدی ساخته نمی‌شود، مهندس عمران می‌خواهیم چه کار؟

_وقتی فیلم‌ها و انیمیشن‌هایمان غیر قابل رقابت با انواع خارجی‌اند و روز به روز سطحی‌تر و سفارشی‌تر می‌شوند و قرار نیست به هیچ کجا صادر شوند، فیلم‌ساز و هنرمند و گرافیست می‌خواهیم چه کار؟

_نویسنده و روزنامه‌نگار می‌خواهیم چه‌کار، وقتی قرار است همه‌ی نوشته‌ها سانسور شوند؟

_اقتصادی که سلیقه‌ای و دستوری پیش می‌رود، اقتصاددان می‌خواهد چه کار؟

_وقتی می‌شود اماکن تاریخی را غیرکارشناسی تخریب یا تعطیل کرد، باستان شناس و کارشناس گردشگری می‌خواهیم چه کار؟

_وقتی یک دانش‌آموز دبیرستانی ناچار است ۱۴ کتاب دشوار درسی، با محتواهای بی‌فایده و بی‌ربط را بخواند و فرصت تجربه، تحقیق و آزمایش نداشته باشد، معلم می‌خواهیم چه کار؟

 

ما فقط نیازمند مافیای کنکور و کتاب‌های گران قیمت کمک درسی خواهیم بود که پول بگیرند و روش تست‌زنی یاد بچه‌‌مان بدهند. پول بگیرند و مشاوره برنامه‌ریزی بدهند برای روزی ۱۲ ساعت درس خواندن و اصلا زندگی نکردن. اما جای معلمی که بخواهد مجال تفکر و خلاقیت و فهم به دانش‌آموز بدهد اینجا نیست. او به عنوان فردی که فعالیتش مورد نیاز نیست، حذف خواهد شد.

 

نمی‌توانند کنکور را حذف کنند، چون گناه ناخشنودی افراد جامعه دیگر به گردن خودشان نیست. تقصیر شما نیست که نتوانسته‌اید چند تست بیشتر بزنید و خوشبخت شوید. با حذف کنکور، ناگهان باید بپذیرند که افراد جامعه‌ در رکود خلاقیت و انرژی پیر شده‌اند، فقط به این دلیل که با تصمیمات غلط مکرر، راه تولید، کار، توسعه، صنعت و جریان یافتن سرمایه را بسته‌اند. پس بگذارید فعلا دو مرحله‌ای‌اش کنیم‌!

 

* نوشتارهای ستون مداد مشکی صرفا دربردارنده نظرات نویسنده است و به واسطه تنوع آرا و دیدگاه‌ها انتشار می‌یابد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات