پروین اروجی
«انسانیتزدایی» در حادثه کمپ لنگرود
یک هفته بعد از آتشسوزی شوم کمپ ترک اعتیاد در لنگرود گیلان که بامداد جمعه دوازدهم آبان جان دهها تن را به آتش کشید، دلیل این حادثه اختلافات شخصی جوانی ۲۸ساله با مالک کمپ ترک اعتیاد و «عمدی» اعلام شد؛ حادثهای که گفته شده قربانیانش از افراد کم برخوردار، بی بضاعت و بعضا نانآور خانواده بودند.
در هفتهای که از این حادثه گذشت، رسانهها به طور پراکنده به آتشسوزی و مرگ هولناک ساکنان کمپ لنگرود پرداختند و ابعادی مبهم از آن را مورد توجه قرار دادند از جمله یکی از مددجویانی که پنج سال پیش تجربه ترک اعتیاد در همین کمپ را داشته است به یکی از روزنامهها گفته «۸ نفری که موفق به فرار شدهاند کلید داشتهاند؛ چرا بقیه را نجات ندادند؟ اولین ماشین آتشنشانی که به محل رسید، آب نداشت، دومین ماشین آتشنشانی هم شیلنگ بلند نداشت و سومین ماشین آتشنشانی زمانی به محل حادثه رسید که دیگه همه چیز تموم شده بود.»
معدودی هم به چرایی برقراری این کمپ در مدرسه متروکه توجه نشان دادند و شماری هم به این بهانه مصائب بیشمار گرفتارانِ اعتیاد را یادآور شدند؛ گرفتارانی که رفته بودند تا دیو سیاه اعتیاد را از پای درآورند و آن را ترک کنند، نه زندگی را.
رفته بودند تا زندگی را از نو شروع کنند، دوباره متولد شوند و با پاکی از زندگی لذت ببرند، اما کمپ آتش گرفت و آرزوهایشان همراه با شعلههای سوزان دود شد.
کمپ سوخت و عده ای از ساکنان آن با دست بسته به تخت جان دادند. کمپ آتش گرفت و قفل درها در متروکهای که بدون نظارت و با شیوهای غیرانسانی، غیراصولی و غیراستاندارد اداره میشد باز نشد تا جمعی انسان بیمار مرگی دلخراش را تجربه کنند. آتشنشانی آب نداشت و چهار ساعت تمام ساکنان کمپ سوختند و سوختند.
به اندازه ای گوشمان به شنیدن اخبار تلخ و حادثههای غمانگیز عادت کرده که دیگر خبر جزغاله شدن عدهای بیگناه در آتش خشم و خصومت فردی دیوانه هم تکانمان نمیدهد. چه شده که جان آدمی این قدر ارزان شده است؟
واکنشها به سوختن ۳۵ انسان، ۳۵ جان، هیچ تناسبی با این حادثه هولناک و مرگی چنین سخت نداشت. حالا باید از «انسانیتزدایی» بسیار نوشت؛ از اینکه همیشه با گروهی از مردم بگونهای رفتار میشود که انگار موجودی پست و کمتر از انسان هستند و منزلت و اهمیت یک انسان را ندارند.
متاسفانه فرد معتاد، احترام و عشق دیگران را از دست میدهد؛ اینها اوضاع را برایش سختتر میکند. جسم او گرفتار است و کرامتش هم از دست میرود.
بسیاری در جامعه و رسانهها با بیرحمی و از سر اهمیت ندادن به انسانهایی با صفت «معتاد»، با خبر حادثه لنگرود برخورد کردند. شاید هم با خود فکر کردند که معتاد بودند دیگر، مُردند که مُردند. چه ترهای باید برایشان خرد کنیم؟
* نوشتارهای ستون مداد مشکی صرفا دربردارنده نظرات نویسنده است و به واسطه تنوع آرا و دیدگاهها انتشار مییابد
برچسب ها :اعتیاد ، انسانیت زدایی ، پروین اروجی ، جامعه ، رسانه ، کمپ ترک اعتیاد لنگرود
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0