فرنگیان مثل سباع غذا می خورند
می گویند امشب به ورشو می رسیم. در یکی از استاسیون ها (ایستگاه های قطار) دختری خوشرو کاسه تخم مرغ پخته جلو من آورد. التماس می کرد که اینها را بخر. از وضع حرکاتش معلوم بود که پولش را لازم دارد. خریدم. قریب بیست دانه بود. دو عدد را خوردم و مابقی را به همراهان