فراموشی طبیعی!
قطار مترو میخواهد حرکت کند که صدای دستفروش میآید: مداد ابرو، سایه ابرو، ریمل ابرو، هاشور ابرو، ژل ابرو؛ پنج ابزار مختلف فقط برای چند تار مویی که بالای چشمهامان روییده است. دستفروش، نام وسیلۀ دیگری را هم میبرد که نمیدانم چیست. از او میپرسم: کانسیلر که میگویید، کدامیکی از اینها است؟ جعبهای
قطار مترو میخواهد حرکت کند که صدای دستفروش میآید: مداد ابرو، سایه ابرو، ریمل ابرو، هاشور ابرو، ژل ابرو؛ پنج ابزار مختلف فقط برای چند تار مویی که بالای چشمهامان روییده است. دستفروش، نام وسیلۀ دیگری را هم میبرد که نمیدانم چیست.
از او میپرسم: کانسیلر که میگویید، کدامیکی از اینها است؟
جعبهای را نشانم میدهد و میگوید برای پوشاندن تیرگی اینجای چشم استفاده میشود. به فرورفتگیِ کوچکِ میان چشم، ابرو و بینی اشاره میکند.
ترسناک نیست؟ کارمان به جایی رسیده که یک تیرگیِ کوچکِ کاملاً طبیعی را که در صورت همۀ بشریت از ازل وجود داشته است، میپوشانیم. بعید نیست کمکم مثلاً فرورفتگیِ بالای لبها یا چروکهای روی بند انگشتان یکجور زشتی به حساب بیایند و لوازمی ساخته شوند برای پوشاندن آنها.
روی هر نقطهای از بدن میتوان ایرادی گذاشت و بعد، از آن پول درآورد. تا جایی که اندکاندک یادمان برود تن طبیعیمان چه شکلی بوده است.
حالا که حتی آرایشگاه و آتلیههای تخصصی کودکان هم راه افتاده و بعضیشان دختران کوچک را اپیلاسیون میکنند، سخت نیست تصور کردن روزگاری که بدن هر بچۀ تازه متولدشده، به پدیدۀ غریبی بدل شود: «اوه! ما واقعا این ریختی بودهایم؟» شاید آن موقع تماشای بدن نوزادی که در نهایتِ طبیعی بودن است، بلیت لازم داشته باشد و بتوان از آن هم پولی به جیب زد!
نگریستن به بدنِ خود، آنگونه که بتوان زشتی و زیباییاش را قضاوت کرد، مستلزم فاصله گرفتن از آن بهمثابه چیزی بیرونی و جدا از خود است. در جهانی که تبعیض جنسیتی، مردسالاری و کالاانگاری تن زنان سلطه دارد، زنان در چنین جداافتادگیای به دنیا میآیند و بزرگ میشوند.
این فاصله، تقریباً در سرتاسر زندگیشان وجود دارد و این چیزی نیست که با پیامهای کلیشهایِ «شما هرجور که هستید، زیبایید» و «خودتان را دوست داشته باشید» رفع بشود؛ چنین جملاتی ظاهراً میخواهند زنان را از تمایل به عملهای زیبایی و رژیمهای سخت بازدارند، ولی همچنان نتوانستهاند از زیر سایۀ بدن بیرون بیایند و آن را تنها سرچشمۀ اعتمادبهنفس جا میزنند. این پیامها راه نادرستی را در پیش گرفته و باز در همان دامِ زنستیزانۀ «زیبایی تن زن خیلی مهم است» افتادهاند. چرا الزاماً باید فکر کنیم زیبا هستیم تا بتوانیم خود را دوست داشته باشیم؟!
مناسبتهای مختلف مانند نوروز از زمانهاییست که ما مدت طولانی در معرض نظرات راجعبه بدنمان هستیم. رنگ مو، اضافه یا کاهش وزن، وضعیت پوست و هیکل اشخاص بهویژه زنان یک سره زیر ذرهبین قرار دارد. عادت کردهایم به محض دیدار یکدیگر دربارۀ تغییرات بدنیمان نظر بدهیم. این نظرات بسیاری اوقات تحقیر، توهین، مقایسههای بیجا و فشار روانی برای فرد ایجاد میکنند. این مناسبتها را میشود به جای زمانی برای قضاوت ظاهر یکدیگر، فرصتی برای گفتوگو دربارۀ دستاوردها دید و سکوت دربارۀ هیکل و قیافۀ دیگران را تمرین کرد.
برچسب ها :آرایش ، اندام ، ایران مامن ، تبعیض جنسیتی ، جامعه ، زن ، زنان ، سوگیری جنسیتی ، فردوس شیخ الاسلام ، کالاانگاری تن زنان ، کلیشه های اجتماعی ، لوازم آرایشی ، مردسالاری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0