تاریخ انتشار : چهارشنبه 16 فروردین 1402 - 13:54
کد خبر : 17848

دکتر حسن سلامی

ریال رو به زوال

ریال رو به زوال
اقتصاد ما به یک پیر پسر/ پیردختر می مانَد که نه خود می خواهد ازدواج کند و نه دیگری پا پیش می گذارد!

«نفتِ ریخته در صحرایمان، می‌توانست آتش و شعله شود و حیات و اقتصادمان را روشن کند اما نکرد، با بوق و کرنای مقام‌ها، پیروزی به دست نمی‌آید. وطنِ غمگینم! من شاعر و نویسنده‌ای بودم که عاشقانه برایت می‌سرودم و می‌نوشتم اما امروز از من، شاعر و نویسنده‌ای ساخته‌اند که با دِشنه می‌سُراید و می‌نویسد.»

(نِزار قبّانی، شاعر و نویسنده ی معاصر در مجموعه شعر  حاشیه ای بر دفتر شکست)

 

ظرف یک سال و نیم گذشته، اقتصاد ما ضعیف و ضعیف تر و همه ی کالاها گران تر شده و ارزش ریال واحد پول ملی ایران به شدت کاهش یافته و یک دلار آمریکا به  بالاتر از ۵۰۰۰۰۰ ریال رسیده است.

 

اقتصاد ما به یک پیر پسر/ پیردختر می مانَد که نه خود می خواهد ازدواج کند و نه دیگری پا پیش می گذارد! اقتصاد فرسوده و بیمار ما در تبعید یا زندان یا انزوا به سر می بَرد زیرا با جهان و منطقه، رابطه، داد و ستد و مشتری ندارد. اقتصاد ما مانند شتر در بیابان است که دارد از پای در می آید و می میرد. این اقتصاد به برکت وجود متولیان و مسوولان حکومتی، خود به خود منفجر می شود!

 

کارشناسان باور دارند هر کشوری که اقتصاد علمی و پویا و مسوولان متخصص و اهل راهبرد و برنامه و دستور العمل معقول نداشته باشد گرفتار بحران است که در نهایت، بانی و بانیان بر باد می روند. اقتصاد هر کشوری اگر حقیقی و علمی باشد دیگر کشورها از آن با آغوش باز استقبال می کنند. هیچ هم برایشان مهم نیست که مسوولانشان دِشداشه و نعلین به پا کرده اند، یا شلوار جین یا کت و شلوار و کراوات زده اند یا حتا برگ درخت بر تَن دارند!

 

باید به مسوولان اقتصادی اصولگرا یادآور شد که اصولی بودن به این معنا نیست که مثل میخ به دیوار، کوبیده شده باشند یا مانند میله ی یک خیمه باشند و ثابت و بی تکان، دست به تغییر و تحول عقلانی خود و اقتصاد نزنند و با جهان غرب، ارتباط و گفت وگو نداشته باشند.

 

خیلی ها می بینند که اکنون در بخش اقتصاد، قد بوته های خار بلندتر از بوته های گُل شده است یعنی کسانی تصمیم ساز و تصمیم گیر شده اند که شایستگی لازم را ندارند. برخی از این مسوولان تصور می کنند که مردم عقب افتاده، کم سواد و سطحی نگرند و هیچ چیز نمی دانند و نمی فهمند. برای همین، این مسوولان کاری برای مردم نمی کنند یا بلد نیستند کاری کنند و فقط در اتاق هایشان و پشت میز جلساتشان، مگس می پرانند و مشغولیت فراوان را بهانه می کنند.

 

باورها و اندیشه ی این ها کهنه و متعصبانه است و نظرات و دیدگاه های کهنه ای را عَرضه می کنند. حال بگویید این ها چه فایده ای برای جامعه و اقتصاد ما داشته و دارند؟ مقام ها و مسوولانی می خواهیم که شایستگی عنوان اقتصادی را داشته باشند و بتوانند عقلانیت و کارآمدی را در رگ های اقتصاد این کشور جاری کنند.

 

۱۶ فروردین ۱۴۰۲

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات