تاریخ انتشار : سه شنبه 22 مهر 1399 - 21:46
کد خبر : 2712

گفت‌وگو با آیت‌الله منتظری درباره جنگ (قسمت چهارم و پایانی) : تصمیمات جنگ را آقای هاشمی و احمدآقا می گرفتند

گفت‌وگو با آیت‌الله منتظری درباره جنگ (قسمت چهارم و پایانی) : تصمیمات جنگ را آقای هاشمی و احمدآقا می گرفتند

در خاتمه آن نامه به امام نوشتم: “…سران سه قوه هم کارشان زیاد است و هم در برخی مسائل تخصص ندارند و نمی شود همه امور به آقایان محول باشد. می گویند پیامبر اکرم(ص) ده نفر مشاور از قبائل مختلف داشت. لذا بسیار مناسب است ده نفر از صاحبان فکر و بصیرت در زمینه مسائل

در خاتمه آن نامه به امام نوشتم: “…سران سه قوه هم کارشان زیاد است و هم در برخی مسائل تخصص ندارند و نمی شود همه امور به آقایان محول باشد.

می گویند پیامبر اکرم(ص) ده نفر مشاور از قبائل مختلف داشت. لذا بسیار مناسب است ده نفر از صاحبان فکر و بصیرت در زمینه مسائل مختلف از جنگ و اقتصاد و سیاست با رعایت تعهد، به تدریج شناسایی و انتخاب شوند.

ضمنا یکی دو نفر از کسانی که به انقلاب و اسلام اعتقاد دارند و از جهاتی مخالف‌خوانی می کنند در میان آنها باشند تا افکار در اثر برخورد، پخته شود و سعی شود از افراد غیرشاغل فارغ‌البال که فرصت بحث و فکر داشته باشند انتخاب شوند و کار آنان فقط فکر در مسائل کشور و ارائه طرح و خطوط کلی در زمینه مسائل اجرایی باشد. ”

هاشمی رفسنجانی
علی‌ای‌حال در آن وقت اشکال مهم این بود که صدام در هر حمله اتاق جنگ داشت و افسران عالی رتبه حضور فعال داشتند و خودش هم می‌آمد در جبهه، ولی در کشور ما مسائل با تلفن می‌خواست حل شود. آقای خامنه‌ای که رئیس جمهور بود و چندان در مسائل جنگ دخالت نداشت. آقای میرحسین موسوی نخست وزیر هم عملاً صاحب رای نبود و و هرچه می‌گفتند باید انجام می داد. عملا آقای هاشمی و احمد آقا هر چه تصمیمی می گرفتند عملی می‌شد. حتی گاهی آقای موسوی نخست وزیر از سوی خودش کاری می‌کرد آنها به او تشر می رفتند.

سیداحمد خمینی
گاهی اوقات هم که ارتش و سپاه با هم درگیر بودند یا فرمانی می‌آمد که آمادگی اجرای آنها نداشتند یا به نظر آنها درست نبود؛ افراد ارتش و سپاه به من متوسل می‌شدند. مثلاً یکی از فرماندهان سپاه در همان بحران از شلمچه به من تلفن کرد و گفت ما در فاو شکست‌خورده ایم به ما می‌گویند در شلمچه عمل کنید. ما امکانات نداریم اینجا هم شکست می‌خوریم، شما به تهران بگویید.

اتفاقاً در شلمچه هم عمل کردند و شکست خوردند. منظور اینکه این جور چیزها را به من می گفتند. من هم گاهی خودم اقدام می کردم و به بیت امام و مسئولان منتقل می کردم و گاهی هم می گفتم خودتان با مسئولین مطرح کنید.

منبع: بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟ داود علی بابایی، انتشارات امید فردا

بخش سوم:

گفت‌وگو با آیت‌الله منتظری درباره جنگ (قسمت سوم) : وزارت کشور چگونه سبب از دست رفتن فاو شد؟/ گزارش غلط به امام خمینی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات