تاریخ انتشار : سه شنبه 7 اردیبهشت 1400 - 20:31
کد خبر : 7518

نظام آموزشی ما «حکمرانی خوب» می‌زاید؟

نظام آموزشی ما «حکمرانی خوب» می‌زاید؟

کارشناسان و صاحب‌نظران، همگی متفق‌القول هستند که دیگر صرف آموختن خواندن و نوشتن، برای حضور در جامعه امروز، کافی نیست. نوجوان عصر امروز، نه‌تنها باید مسلط به خواندن و نوشتن که دارای دانش کافی در زمینه‌هایی همچون کاربرد رایانه یا سواد رسانه‌ای باشد، فضای اجتماعی را بشناسد، با قوانین آشنایی کافی داشته باشد، بتواند به

کارشناسان و صاحب‌نظران، همگی متفق‌القول هستند که دیگر صرف آموختن خواندن و نوشتن، برای حضور در جامعه امروز، کافی نیست. نوجوان عصر امروز، نه‌تنها باید مسلط به خواندن و نوشتن که دارای دانش کافی در زمینه‌هایی همچون کاربرد رایانه یا سواد رسانه‌ای باشد، فضای اجتماعی را بشناسد، با قوانین آشنایی کافی داشته باشد، بتواند به یک یا دو زبان خارجی به خوبی سخن بگوید، نسبت به برخی مسائل بهداشتی آگاه باشد، در برقراری ارتباط موثر اجتماعی به توانمندی کافی رسیده و بر مهارت‌هایی همچون حل مسأله، کنترل خشم و استرس و مانند آن نیز مسلط باشد. طبیعی است که برای رسیدن یک دانش‌آموز به این سطح، بایستی امکانات و ظرفیت‌ها در مراکز آموزشی مهیا شود.

 

این درحالی است که از یک سو تحقیقات متعدد صورت پذیرفته شده توسط بسیاری از محققان نشان می‌دهد که مهارت‌آموزی در مدارس ایران همچنان جدی گرفته نمی‌شود و اغلب دانش‌آموزان در این زمینه ضعف‌هایی جدی دارند و از سوی دیگر در کشور، شکافی جدی میان دانش‌آموزان طبقات برخوردار و ثبت‌نام شده در مدارسی با شهریه‌های گزاف و دانش‌آموزان طبقات ضعیف و در مدارس دورافتاده، کپری و با حداقل امکانات، دیده می‌شود.

 

از همین رو است که از یک طرف طبقات برخوردار جامعه در طی یک چرخه معیوب، می‌توانند به‌طور مداوم سرمایه فرهنگی خود را به نسل بعدی خود منتقل کنند و از طرف دیگر اعضای طبقات ضعیف جامعه در چنبره همان چرخه و ناتوان از شکستن آن، همچنان با حداقل توانمندی ممکن در جامعه‌ای حضور می‌یابند که رقابت بر سر رسیدن به موفقیت در آن، هر روز سخت‌تر و دشوارتر می‌شود.

 

این معضل پیچیده سال‌ها است که در برخی کشورهای توسعه‌یافته یا درحال توسعه جهان که مدعی حل مسائل اجتماعی خود هستند، شناخته شده و مدیران آموزشی با برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری مناسب، توانسته‌اند نسبت به رفع آن اقدام کنند. کشورهایی همچون نیوزیلند و فنلاند ازجمله این کشورها هستند که با سرمایه‌گذاری عظیم ‌درصد قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی، توانسته‌اند این چرخه معیوب را بشکنند.

 

 

حاصل شکستن این چرخه معیوب و توانمندسازی نسل جوان و به‌ویژه دختران در این کشورها آن بوده است که هم‌اکنون دو تن از جوان‌ترین سیاستمداران جوان که هر دو نیز زن هستند در کشورهای فنلاند و نیوزیلند پست نخست‌وزیری را برعهده گرفته‌اند و شکل نوینی از به اصطلاح «حکمرانی خوب» را رقم زده‌اند.

 

اما از زاویه دیگر، تمامی وظایف توانمندسازی و مهارت‌اندوزی کودکان و نوجوانان، نباید بر دوش دولت‌ها باشد. سازمان‌های مردم‌نهاد نیز می‌توانند در این زمینه وارد میدان شده و گام‌های مؤثری را برای رفع موانع و همچنین مهارت‌اندوزی کودکان بردارند.

 

تجربه «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» یکی ازجمله این تجارب موفق بوده است و طی فعالیت‌های این سازمان در دهه‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۰، بخش بزرگی از کودکان محروم جامعه از نعمت داشتن کتاب، مربی و آموزش‌های فرهنگی و هنری برخوردار شدند و ارتباط وسیع شکل گرفته میان کودکان و کانون به شکل‌گیری نسل توانمندی از هنرمندان منجر شد که امروزه این هنرمندان کودک دیروز و بزرگسال امروز، توانسته‌اند آثار هنری بزرگی را خلق کنند.

 

اما به نظر می‌رسد نه‌تنها رابطه کج‌دارومریز و ناتمام میان سازمان‌های مردم‌نهاد و سازمان‌های دولتی نتوانسته‌ است به نتایجی که باید دست یابد که حتی سازمان‌های ریشه‌دار و موفقی چون کانون پرورش فکری، آن‌قدر تضعیف و ناتوان شده‌اند که دیگر از آن دوران درخشان فعالیت، اثری دیده نمی‌شود.

 

در عین حال کودکان، بخش نادیده گرفته شده جامعه ایرانی در اغلب سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها هستند. به نظر می‌رسد در اغلب طرح‌ها و برنامه‌های اجرایی در کشور، توجه چندانی به نیازهای ضروری کودکان همچون مهارت آموزشی نمی‌شود و اگر هم سخنی از مهارت‌آموزی به میان می‌آید، تنها در قالب چند جشنواره یا برنامه نمایشی و تکراری است. برخلاف بحث‌های طولانی کارشناسان بر سر کیفیت مواد درسی و کتاب‌های آموزشی در کشور و ضرر جدی تمرکز بر آموزش حافظه‌محور، همچنان این غول کنکور سراسری است که کار را به جایی رسانده که کودکان امروز از همان دوره دبستان برای تست‌زنی و رقابت بر سر رتبه بهتر و ورود به دانشگاه‌ها آموزش می‌بینند.

 

اینجا است که مجلس شورای اسلامی، به‌عنوان نهاد متولی قانون‌گذاری در کشور، باید ضمن یادآوری سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ که برای تحقق آن فرصت چندانی باقی نمانده است بکوشد تا با تنظیم قوانین و مقررات و نظارت مستمر بر نهادهای مسئول آموزش کودکان در جامعه ایرانی، طرحی نو را دراندازد و یکبار برای همیشه پرونده آموزش سطحی، متکی بر حافظه و فاقد مهارت‌آموزی کافی در کشور را تبدیل به آموزشی هدفمند، مفید و موثر کند و این مهم به دست نخواهد آمد مگر آنکه مهارت‌آموزی کودکان و توانمندسازی آنان تبدیل به اصلی اساسی در نظام برنامه‌ریزی و بودجه‌نویسی کشور شود و سهم نهاد آموزش‌وپرورش از سبد تولید ناخالص داخلی، بیش از پیش شود.

 

در غیراین‌صورت باید بپذیریم که اصل مهارت‌آموزی کودکان همچنان به‌عنوان یک شعار و در بهترین حالت یک اولویت فرعی در نظام آموزشی کشور باقی خواهند ماند و آرزوی داشتن جوانانی توانمند، مهارت‌آموخته و خودباور هرگز به ثمر نخواهد رسید.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 1
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

میرخانی دوشنبه , ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۵

خانم فعلی مشاور محترم حلال احمر شما تا چندی قبل خود را فعال سیاسی طرفدار اصلاحات معرفی میکردید چه شد که به فعال اجتماعی تبدیل شدید؟

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات