تاریخ انتشار : سه شنبه 25 شهریور 1399 - 15:30
کد خبر : 2307

کوثر شیخ نجدی

از کِی خبر مرگ این‌قدر برای‌مان عادی شده‌است؟

از کِی خبر مرگ این‌قدر برای‌مان عادی شده‌است؟

نمی‌دانم از کی خبر مرگ این‌قدر برای‌مان عادی شده‌است. خبر مرگ همکار فرهنگی را می‌خوانیم چند پیام تسلیت مجازی می‌فرستیم و گمان می‌کنیم درد و رنج و بیماری و مرگ و بی‌عدالتی فقط برای همسایه ‌است. خبر مرگ دانش‌آموزان را دست به دست می‌چرخانیم و سقوط نوجوان کولبر از صخره‌ها‌ی بی‌عدالتی آموزشی را دهان به

نمی‌دانم از کی خبر مرگ این‌قدر برای‌مان عادی شده‌است. خبر مرگ همکار فرهنگی را می‌خوانیم چند پیام تسلیت مجازی می‌فرستیم و گمان می‌کنیم درد و رنج و بیماری و مرگ و بی‌عدالتی فقط برای همسایه ‌است.

خبر مرگ دانش‌آموزان را دست به دست می‌چرخانیم و سقوط نوجوان کولبر از صخره‌ها‌ی بی‌عدالتی آموزشی را دهان به دهان باز‌می‌گوییم. لحظاتی قلبمان فشرده می‌شود. روی برمی‌گردانیم و به جستجوی اخبار بازار ارز و بورس و غیره می‌پردازیم. مغزمان درد می‌گیرد و این خلاصه‌ی تشنجات این روزهای ماست. براستی که نجات دهنده در گور خفته‌ است.

وقتی در هفت ماه گذشته از توسعه‌ی زیر‌ ساخت های آموزش مجازی حرف زدیم دقیقا منظورمان با همین ۳/۵ میلیون دانش‌آموزی بود که حتی از کمترین امکانات برای استفاده از شبکه‌‌ی #شاد نیز محروم‌اند.

خون آرزوهای امثال مانی به گردن همه‌ی ماست. ما که شعار آموزش و پرورش رایگان‌مان شتک چرک‌آلودی‌ست که گوش فلک را کر کرده و هزار آرزوی جوان را به مسلخ برده است.

وقتی از سندرم هزینه‌ی پرهزینه سخن گفتیم مقصود تمام هزینه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ناشی از دامن زدن به اینگونه نابرابری‌هاست. چنانچه اکنون باید چند برابر قیمت یک تبلت هزینه درمان مانی شود. اما چگونه خواهید توانست چهره‌ی کریه فقر و ظلم را در جامعه اسلامی تطهیر کنید؟ چگونه روح خراشیده‌ی معلمان و شاگردان را ترمیم خواهید کرد؟

آیا بهتر نبود به جای هزینه‌های گزاف اجرای بیفایده‌ی پروتکل های بهداشتی، زیر ساخت‌های مناسب آموزش مجازی را بهینه‌سازی می‌کردید؟ معلمان را آموزش می‌دادید. برنامه دقیقی با همکاری و همیاری و نظر سنجی معلمان تدارک می‌دیدید؟

می‌دانیم که آقای وزیر معتقدند نیازی به نظرات و اندیشه‌های معلمان وجود ندارد. ایرادی ندارد.‌ اما بهای این تک‌صداییِ غیر دموکراتیک را ملت ایران هر روز و هر لحظه می‌پردازد.

بهای این عدم اشراف به مسائل آموزشی که در هر منطقه مختصات خاص خود را دارد. بهای نگرش‌های جبرگرایانه در امر پرورش فرزندان ایران‌زمین که مدارس را پادگان‌ می‌داند و لزومی به مشورت با معلمین نمی‌بیند. بهای گزاف تصمیمات غیر‌علمی و غیرکارشناسی را ما ملت می‌پردازیم.
فقط سوال این است: تا کی؟ تا کجا؟

 

بیشتر بخوانید:

کولبران چهارده ساله و «شاد»

 

* نوشتارهای ستون مداد مشکی صرفا دربردارنده نظرات نویسنده است و به واسطه تنوع آرا و دیدگاه‌ها انتشار می‌یابد

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مداد مشکی

کسب‌وکار
تبلیغات